پرواز کایتها در آسمان گرگان/ فارس نائب قهرمان کشور شد
کشف بیش از ۵۰ دستگاه ماینر بدون مجوز در مرودشت
نجات یک نفر از خودکشی در زرقان
انتخاب لینک ناشناس، ۵۰۰ میلیون ریال آب خورد
پروژه احداث مترو پیرامون حرم شاهچراغ، هیچ اثر مخربی برای بافت تاریخی و ثبت ملی شده ندارد
صبحی پرانرژی / پیشکسوتان فارس با ورزش و پیادهروی زادروز پیامبر(ص) را جشن گرفتند
انتشار فراخوان نخستین همایش ملی «صحیفه سجادیه» و نهمین جایزه ادبی ریحانه
نشست هماندیشی مدیران مسئول پایگاههای خبری و تحلیلی استان فارس برگزار شد
دشمن ما را دور زد؛ هرچند نیروها رهایی یافتند… لوله تانک دشمن روی خاکریز بود و بچهها، زیر آن با سکوت جابجا میشدند؛ سربازان دشمن هم میترسیدند که از تانک بیرون بیایند.
باورمان شد که تلفات فاو، کمر دشمن را شکسته است. (گرفتن فاو و تثبت آن ۷۵ روز و پس دادنش ۳۵ ساعت)
با شنیدن این سخنان، نگاهی به خود انداختم و با آگاهی از تندرستیم، به سوی سنگر فرمانده گردان دویدم تا آمبولانس را پیدا کنم… نزدیک به ۸۰۰ متری امده بودم که احساس کردم دیگر پایم مرا یاری نمیکند… نگاهی به پاهایم کردم… خون هر دو پایم را خیس کرده بود… خود را به گوشهای رساندم… نشستم و با فریاد کمک خواستم. رزمندهای به سویم آمد. گفتم: به سنگر فرماندهی گزارش بدهید تا آمبولانسی برای زخمیها برود.
گفتم: احد هوا چطوره ؟ انگار گرم است .گفت : نه اندازه جهنم .از جهنم خنک تر است .اگرچه روحیه ای شاد وبا مزاح وشوخ داشت وهمیشه نکات ظریف و با معنی را به شوخی می گفت، اما این دومطلب را نیز به همان شوخی گرفتم .