• امروز : شنبه - ۱ اردیبهشت - ۱۴۰۳
  • برابر با : 12 - شوال - 1445
  • برابر با : Saturday - 20 April - 2024

شلمچه

11شهریور
اعزام ۵۴ هزار و ۷۸۵ زائر از فارس به مرز شلمچه
مدیرکل راهداری و حمل و نقل جاده‌ای فارس؛

اعزام ۵۴ هزار و ۷۸۵ زائر از فارس به مرز شلمچه

مدیرکل راهداری و حمل و نقل جاده‌ای فارس گفت: از ۲۷ مرداد تا ۱۰ شهریور، بالغ بر ۵۴ هزار و ۷۸۵ زائر اربعین با ناوگان اتوبوسرانی این استان راهی مرز شلمچه شده‌اند.

09شهریور
اعزام ناوگان ماشین‌آلات راهداری فارس به مرزهای مهران و شلمچه
مدیرکل راهداری و حمل و نقل جاده‌ای فارس؛

اعزام ناوگان ماشین‌آلات راهداری فارس به مرزهای مهران و شلمچه

مدیرکل راهداری و حمل و نقل جاده‌ای فارس از اعزام ناوگان ماشین آلات راهداری استان به مرزهای مهران و شلمچه برای خدمات رسانی به زایران اربعین حسینی (ع) خبر داد.

27مرداد
کاروان ۷۰۰ نفری احمد بن موسی(ع) راهی شلمچه شد

کاروان ۷۰۰ نفری احمد بن موسی(ع) راهی شلمچه شد

طی آئینی و به رسم هر سال، در آستانه ایام اربعین حسینی، کاروانی از خادمان موکب احمدبن موسی(ع)، به همت شهرداری شیراز، متشکل از ۷۰۰ نفر، راهی مرز شلمچه شدند.

23شهریور
اعزام ۲۰ ناوگان خودرویی سنگین به مرز مهران
مدیرکل راهداری و حمل و نقل جاده‌ای فارس؛

اعزام ۲۰ ناوگان خودرویی سنگین به مرز مهران

مدیرکل راهداری و حمل و نقل جاده‌ای فارس گفت: ۲۰ دستگاه ماشین آلات سنگین این اداره کل برای امدادرسانی و کمک به روند جا به جایی زائرین اربعین حسینی به مرز مهران در استان ایلام اعزام شدند.

15شهریور
تشریح خدمات موکب احمدبن موسی(ع) شیراز در مرز شلمچه

تشریح خدمات موکب احمدبن موسی(ع) شیراز در مرز شلمچه

نائب رئیس کمیته خدمات شهری ستاد هماهنگی اربعین حسینی فارس، فعالیت‌های خادمین موکب احمدبن موسی(ع) شهرداری شیراز در مرز شلمچه را تشریح کرد.

19تیر
ناگفته‌هایی از روزهای پایانی جنگ
یادداشتی از عبدالحسین پیروان؛

ناگفته‌هایی از روزهای پایانی جنگ

دشمن ما را دور زد؛ هرچند نیروها رهایی یافتند… لوله تانک دشمن روی خاکریز بود و بچه‌ها، زیر آن با سکوت جابجا می‌شدند؛ سربازان دشمن هم می‌ترسیدند که از تانک بیرون بیایند.

06خرداد
گردان فجر در پدافند اروند صغیر
گفتگوی محمدمهدی اسدزاده با حاج عبدالحسین پیروان؛

گردان فجر در پدافند اروند صغیر

با شنیدن این سخنان، نگاهی به خود انداختم و با آگاهی از تندرستیم، به سوی سنگر فرمانده گردان دویدم تا آمبولانس را پیدا کنم… نزدیک به ۸۰۰ متری امده بودم که احساس کردم دیگر پایم مرا یاری نمی‌کند… نگاهی به پاهایم کردم… خون هر دو پایم را خیس کرده بود… خود را به گوشه‌ای رساندم… نشستم و با فریاد کمک خواستم. رزمنده‌ای به سویم آمد. گفتم: به سنگر فرماندهی گزارش بدهید تا آمبولانسی برای زخمی‌ها برود.