در این نشست، هر یک از سخنرانان از منظر تجربه و تخصص خود، به واکاوی نسبت شیراز با بافت تاریخیاش پرداختند؛ نسبتی که امروز بیش از هر زمان دیگر، نیازمند بازتعریف، بازاندیشی و تصمیمگیری آگاهانه است.
بافت تاریخی شیراز، زیست فرهنگی، گردشگری معناگرا و اقتصاد پایدار
معاون گردشگری و زیارت استانداری فارس در این نشست با اشاره به پیشینه مواجهه با بافتهای تاریخی در ایران گفت: رویکردهای مختلفی برای مواجهه با بافت تاریخی وجود دارد و در کشور ما نیز این حوزه سابقهای چندان طولانی ندارد. هنوز در حال یادگیریایم و تجربه میاندوزیم.
مهدی پارسایی افزود: در دهههای پیشین، اساساً چنین نگاهی به بافت تاریخی وجود نداشت. این باور که بافت تاریخی واجد ارزشی مستقل و چندلایه است، در ذهن سیاستگذار و حتی جامعه شکل نگرفته بود. نگاه غالب، نگاهی شتابزده، مداخلهمحور و کالبدی بود؛ اینکه خیابانی کشیده شود، دو حرم به هم متصل شوند یا پروژهای سریع اجرا شود، بیآنکه مطالعهای عمیق، مبنای نظری روشن یا ارزیابی اجتماعی صورت گیرد.
از مداخله شتابزده تا بلوغ اجتماعی
وی ادامه داد: اما جامعه ما بهتدریج مسیر رشد و بلوغ را طی کرد. دانشگاهها در شیراز تقویت شدند. در دو دهه اخیر، شمار زیادی از دانشجویان و فارغالتحصیلان در این حوزهها تربیت شدهاند و مفاهیمی مانند شهرسازی، توسعه پایدار، میراث شهری و نظریههای مداخله، آرامآرام به گفتمان عمومی راه یافتهاند. مردم نیز همزمان با این روند، حساستر و آگاهتر شدهاند.
پارسایی تأکید کرد: هر رویداد تخصصی ، محصول طی شدن یک فرآیند اجتماعی و فکری است. اگر امروز میتوانیم درباره بافت تاریخی گفتوگو کنیم، نتیجه تجربههای پیشین ــ درست یا نادرست ــ است.
تجربههای تلخ و «جراحیهای محتاطانه»
معاون گردشگری و زیارت استانداری فارس با صراحت گفت: ما پس از جنگ وارد عرصه مداخلات گسترده در بافت تاریخی شدیم. تجربههایی داشتیم که برخی از آنها نادرست و حتی مخرب بود. متأسفانه باید اذعان کرد که گستردهترین تخریبها در یک بافت تاریخی شهری، در شیراز رخ داده است؛ رکوردی تلخ که مشابه آن در هیچ بافت تاریخی دیگری دیده نمیشود.
وی افزود: با این حال، به مرور زمان دامنه این مداخلات کاهش یافت، آگاهانهتر شد و به سمت اصلاحات حداقلی حرکت کرد. امروز دیگر شاهد تخریبهای وسیع نیستیم، بلکه با آنچه میتوان «جراحیهای محتاطانه» نامید مواجهایم. با وجود این، پرسش بنیادین همچنان پابرجاست: مداخله در بافت تاریخی باید بر چه مبنای نظری و با چه هدفی انجام شود؟
نقد نگاه موزهای و ضرورت زیست جاری
پارسایی در ادامه تأکید کرد: نگاه صرفاً موزهای به بافت تاریخی، بیتردید پاسخگو نیست. بافت تاریخی نه ویترین شهر است و نه صحنهای برای نمایش بدون زندگی. جامعه محلی اهمیتی بنیادین دارد و زیست معمول و جاری باید در بافت تداوم یابد.
وی، حوزه گردشگری را یکی از ظرفیتهای مهم در این زمینه دانست و گفت: امروز اقتصاد گردشگری یکی از پیشرانهای اصلی اقتصاد جهانی است و کشور ما نیز بهدنبال بهرهگیری از این ظرفیت است. اما ورود گردشگری به بافت تاریخی، نیازمند مراقبتها و ملاحظات جدی است؛ بهویژه در نسبت میان گردشگر و جامعه محلی. اگر این نسبت بهدرستی تنظیم نشود، گردشگری میتواند به تهدیدی برای زیست بومی و فرهنگی بافت بدل شود.
چرا گردشگر به شیراز میآید؟
پارسایی تصریح کرد: باید در اسناد بالادستی و سیاستهای اجرایی روشن کنیم که اساساً چرا گردشگر به شیراز میآید. این پرسش بسیار مهم است. گردشگر برای قایقسواری، اسکی یا پارک آبی به شیراز نمیآید؛ اگر چنین باشد، مقاصدی مانند کیش یا شهرهای تفریحمحور دیگر را انتخاب میکند.
وی افزود: گردشگری که وارد شیراز میشود، ذاتاً گردشگر فرهنگی است. در تاریخ، مسافر شیراز با نگاهی زائرگونه وارد این شهر میشده است؛ زائر حرم اندیشه و فرهنگ. القاب تاریخی شیراز نیز همین معنا را بازتاب میدهد: آمدن به محضر صاحبان کمال، آداب دارد.
زیارت شیراز؛ سنتی ریشهدار
پارسایی به نمونهای تاریخی اشاره کرد و گفت: جنید شیرازی در قرن نهم هجری کتابی نزدیک به هفتصد صفحه درباره زیارت شیراز نوشته و در آن، آداب حضور در این شهر را شرح داده است؛ اینکه مسافر از کدام دروازه وارد شود، در هفت روز نخست چه کند و به محضر چه کسانی برود. این نشان میدهد که شیراز همواره مقصدی فرهنگی و معنوی بوده است. بنابراین، نسبت گردشگری با شیراز باید بهدرستی تعریف شود. گردشگری که وارد بافت تاریخی میشود، باید در پی همین معناها باشد؛ رد پای بزرگان، روایت خانهها و کوچهها، و داستان انسانهایی که در طول تاریخ در این شهر زیستهاند.
وی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: هویت بافت تاریخی از دل زندگی جاری مردم برآمده است؛ از دادوستدهای روزمره، آیینها، سوگواریها و جشنها. این هویت، محصول زیست واقعی مردم است، نه صرفاً برچسبی میراثی. متأسفانه این زیست جاری، روزبهروز کمرنگتر شده است.
معاون گردشگری و امور زیارت استانداری فارس هشدار داد: اگر احیا و بازآفرینی بافت تاریخی بهگونهای پیش رود که هویت زیستی آسیب ببیند، نتیجهای جز خروج ساکنان نخواهد داشت؛ پدیدهای که در سالهای گذشته بهوضوح تجربه کردهایم لذا برای همزیستی مسالمتآمیز گردشگری و جامعه محلی، ناگزیر از اتخاذ رویکردی جامعیم.
پارسایی با تشریح وضعیت کنونی بافت تاریخی شیراز گفت: بافت تاریخی امروز دچار فرسودگی است؛ فرسودگیای که فقط کالبدی نیست، بلکه ریشههای اقتصادی و اجتماعی عمیقی دارد. این محدوده ۳۵۰ هکتاری در گذشته بر پایه اقتصاد شکل گرفته بود؛ مردمی که باغدار، تاجر یا کارمند دیوانی بودند و در همانجا زندگی و کار میکردند.
وی افزود: در نیمقرن اخیر، سه موج مهاجرت فشار سنگینی بر بافت وارد کرد: مهاجرتهای ناشی از انقلاب و جنگ، بازگشت بخشی از این جمعیت و سپس ورود مهاجران افغانستانی. در دوران جنگ، کیفیت زیست جای خود را به کمیت و حداقلها داد؛ خانههایی که برای یک یا دو خانواده ساخته شده بود، میزبان دهها خانواده شد. این فشارها، فرسودگی شدید کالبدی، اجتماعی و اقتصادی را رقم زد.
اقتصاد محله؛ شرط احیای پایدار
پارسایی با اشاره به پیامدهای این روند گفت: اقتصاد محله تضعیف شد، مشاغل از میان رفت و ساکنان اصلی ناچار به ترک بافت شدند. امروز بافت تاریخی نه بهدرستی محل زندگی پایدار است و نه محل کار پایدار. بازار در طول روز فعال است، اما شبها بافت تقریباً خالی میشود؛ نشانهای روشن از بحران زیست شبانه و فرسودگی عمیق.
وی تأکید کرد: اگر قرار است احیایی رخ دهد، باید بر پایه اقتصادی جدی و پایدار استوار باشد؛ اقتصادی که مستقیماً به معیشت خانوارهای ساکن در بافت گره بخورد. بافت تاریخی نه باید صرفاً به کارگاه تبدیل شود و نه فقط به خوابگاه. در طول تاریخ، این فضا محل توأمان زندگی و کار بوده و باید بار دیگر به همین چرخه بازگردد.
معاون استاندار فارس در پایان افزود:همزمان، نیازهای همه گروههای سنی ــ از کودک تا نوجوان و خانواده ــ باید در برنامهریزی شهری دیده شود تا ساکنان احساس کنند شهر به آنها خدمات میدهد. این دو اصل، یعنی اقتصاد پایدار مبتنی بر معیشت ساکنان و حفظ و تقویت زیست اجتماعی، بنیان مواجهه درست با بافت تاریخی و بازگرداندن آن به چرخه هویتی شهر شیراز است.
بافت تاریخی، زیست انسانی و «شِعرِ شهر»
شهردار اسبق شیراز در این نشست گفت: در آغاز دوره مسئولیت در حوزه مدیریت شهری چند شعار ساده اما راهبردی را مطرح کردیم که به باور من، حاوی یک نگاه عمیق به هویت شهر بود. مهمترین آنها این جمله بود: «شیراز باید مثل شیراز باشد.»
حیدر اسکندرپور افزود: این شعار، نه یک عبارت تبلیغاتی، بلکه بیانی فشرده از یک رویکرد بود؛ رویکردی که میگفت برای پیشرفت شیراز، نیازی به تقلید کورکورانه از الگوهای توسعه شهری دیگر شهرها وجود ندارد.
به گفته وی، شیراز خود دارای سرمایههایی است که اگر درست فهمیده و حفظ شوند، میتوانند پایه توسعه پایدار و هویتمند شهر باشند.
نقد شهرسازی تقلیدی و خستگی فضایی
شهردار اسبق شیراز با اشاره به تجربه برخی شهرهای مدرن که بر پایه توسعه کالبدی، برجسازی و فرمهای تکراری شکل گرفتهاند، گفت: اقامت کوتاهمدت در چنین فضاهایی، حتی اگر همه امکانات رفاهی فراهم باشد، پس از چند روز نوعی خستگی فضایی ایجاد میکند؛ خستگیای که نه از کمبود خدمات، بلکه از یکنواختی و فقدان معنا در فضا ناشی میشود البته منکر اهمیت زیرساختها و امکانات چنینی شهرهایی نیستم، اما سخن من درباره روح فضا و نسبت انسان با شهر است.
وی بر ویژگیهای منحصربهفرد شیراز تأکید کرد و افزود: شیراز شهری است که هنوز باغ را در متن خود دارد. ما بیش از هزار هکتار باغ در محدوده شهری داشتیم که متأسفانه بهدلیل تصمیمات نادرست و فشار توسعه، امروز این عدد به حدود ۵۰۰ تا ۷۰۰ هکتار کاهش یافته است. این باغها صرفاً فضای سبز نیستند؛ بخشی از هویت تاریخی و زیستی شیرازند.
بافت تاریخی؛ سرمایهای فراتر از بنا
اسکندرپور در ادامه، بافت تاریخی شیراز را یکی از کمنظیرترین سرمایههای این شهر دانست و با نقل دیدگاه دکتر بهشتی گفت: اگر بگوییم شیراز شهر شعر است، شهرهای دیگر هم شاعر دارند؛ اما آنچه شیراز را متمایز میکند این است که در اینجا میتوان گفت «شیراز، شعرِ شهر است»؛ یعنی شعر نه فقط در کلمات، بلکه در سازمان فضایی، روابط اجتماعی و زیست روزمره مردم جاری است.
شهردار اسبق شیراز به مرکزیت حرم مطهر حضرت شاهچراغ(ع)، بازار وکیل و مجموعههای پیرامونی اشاره کرد و گفت: در بافت تاریخی شیراز، دین، اقتصاد، فرهنگ و زندگی اجتماعی بهصورت طبیعی و نه تصنعی در کنار هم شکل گرفتهاند. این همنشینی، حاصل قرنها تجربه زیست شهری است و نمیتوان آن را با تصمیمات اداری یا طرحهای شتابزده بازتولید کرد.
شیراز؛ شهر صلح و مدارا
اسکندرپور در بخش دیگری از سخنان خود، به روحیه مردم شیراز پرداخت و آن را ریشهدار در اندیشه سعدی دانست و گفت: شیراز، شهری است که میتواند بهدرستی «شهر صلح و مدارا» نام گیرد. این روحیه در تاریخ، ادبیات و روابط اجتماعی مردم این شهر ریشه دارد.
وی افزود: با همین نگاه، مفهوم شهر انسانمحور را در برنامههای مدیریت شهری مطرح کردیم. برای ما، انسان مهمتر از خودرو بود؛ پیاده بر سواره تقدم داشت و شهر باید بستری برای تعامل انسانی باشد.
اسکندرپور با انتقاد از شهرسازی فردگرا در برخی شهرکها و شهرهای جدید گفت: در فضاهایی مانند شهرک گلستان، بزین، استقلال و حتی صدرا، خیابانها و پلها بهگونهای طراحی شدهاند که انسانها کمتر یکدیگر را میبینند. اما در بافت تاریخی شیراز، نظام محلهای بهگونهای است که تعامل اجتماعی، بخشی جداییناپذیر از زندگی روزمره است.
زندگی؛ شرط بنیادین احیای بافت تاریخی
اسکندرپور با بیان اینکه بازسازی و احیای بافت تاریخی، صرفاً با مرمت کالبدی معنا پیدا نمیکند و گفت: اگر زندگی از بافت خارج شود، هرچقدر هم هتل، رستوران و پروژه گردشگری ایجاد کنیم، بافت در آینده با بحرانهای جدی مواجه خواهد شد.
وی یکی از چالشهای اساسی بافت تاریخی را نبود زیرساختهای متناسب با زندگی امروز دانست و توضیح داد: در محور سنگ سیاه، مشکلات جدی در حوزه آب، فاضلاب، برق و اینترنت وجود داشت. با همکاری بیندستگاهی، این زیرساختها بهروزرسانی شد. اینها حداقلهای زندگی امروز است، نه امتیاز ویژه.
اسکندرپور افزود: در بسیاری از محلات تاریخی دیگر، این زیرساختها هنوز فراهم نشده و تا زمانی که چنین نیازهایی پاسخ داده نشود، نمیتوان انتظار بازگشت پایدار ساکنان را داشت.
شهردار اسبق شیراز با اشاره به ارزان بودن مسکن در بافت تاریخی گفت: این مسئله، پیامدهایی مانند ناامنی را بهدنبال داشته است، اما در عین حال، تجربه نشان میدهد که جوانان و طبقه متوسط علاقهمند به حضور در بافتند.
اسکندرپور تأکید کرد: سیاستگذاری باید بهگونهای باشد که حضور گردشگر، مزاحم زندگی ساکنان نشود و امنیت و آرامش هر دو گروه تأمین شود.
وی تصریح کرد: بافت تاریخی مجموعهای از تکبناها نیست. خانه کوچک و بزرگ، بنای شاخص و بنای ساده، همگی اجزای یک کل منسجماند. حفظ چند بنای ارزشمند، بهتنهایی به معنای حفظ بافت نیست.
اسکندرپور با انتقاد از خلط مفهوم «بافت فرسوده» و «بافت تاریخی» گفت: بافت فرسوده نیازمند نوسازی است، اما بافت تاریخی بخشی از هویت شیراز است و باید با رویکردی کاملاً متفاوت با آن مواجه شد. بافت تاریخی با سنگ و آجر زنده نمیماند. عنصر ماندگار، آداب، رسوم، فرهنگ، روابط انسانی و هویت اجتماعی است. مرمت کالبدی، ابزار است نه هدف؛ هدف، حفظ زیست انسانی و فرهنگی بافت تاریخی شیراز است.
تداوم فرهنگی، مبنای تصمیمگیری در مدیریت شهری
معمار و پژوهشگر هم در این نشست به جایگاه فارس و شیراز در تاریخ ایران اشاره کرد؛ جایگاهی که از دوران هخامنشی تا پس از اسلام، همواره نقشی ممتاز و تعیینکننده داشته است و گفت: این پیشینه تاریخی، به شیراز هویتی خاص و یگانه بخشیده که نمیتوان آن را نادیده گرفت.
علی اعطا با بیان اینکه وجه دوم به نسبت میان مدیریت شهری امروز و شیوه حکمرانی کریمخان زند بازمیگشت، گفت: کریمخان خود را «وکیلالرعایا» مینامید و نه پادشاه. مشروعیت حکمرانی او از مردم اخذ میشد و همین مشروعیت مردمی، در عملکرد و اقداماتش متجلی بود.
به گفته وی، شیراز بهترین نمونه برای مشاهده عینی این منش حکمرانی است؛ منش و سلوکی که امروز نیز میتواند الهامبخش مدیریت شهری باشد.
اعطا، وجه سوم، جایگاه شیراز در تاریخ اندیشه، بهویژه در فلسفه و عرفان، با محوریت مدرسه خان و حضور صدرالمتألهین مورد اشاره قرار داد؛ جایگاهی که شیراز را به یکی از کانونهای اصلی تفکر ایرانی ـ اسلامی بدل کرده است.
وی به نقش بیبدیل شیراز در تاریخ ادبی ایران پرداخت و با اشاره به کتاب «پنج اقلیم حضور» داریوش شایگان، یادآور شد که از میان پنج شاعر بزرگ نماینده شیوههای زیست و اندیشه ایرانی، دو تن – سعدی و حافظ – شیرازیاند؛ نکتهای که خود گویای عمق جایگاه فرهنگی این شهر است.
اعطا مجموع این وجوه را نشانه تداوم فرهنگی عمیقی دانست که پرسشی بنیادین را پیش روی ما میگذارد و سپس افزود: با تبلور کالبدی این فرهنگ، یعنی بافت تاریخی شیراز، چگونه باید مواجه شویم؟ آیا آنچه در دهههای اخیر به نام توسعه رخ داده، پاسخی شایسته به این تداوم فرهنگی بوده است؟
وی تأکید کرد: بافت تاریخی باید حیات طبیعی خود را بازیابد و سیاستگذاریها باید معطوف به بازگرداندن زندگی روزمره، پاسخگویی به نیازهای امروز و همزمان حفظ کارکردهای دیروز باشد.
اعطا در بخش دیگری از سخنانش، اعطا به سیاسی بودن مباحث شهری پرداخت و آن را نهتنها مذموم ندانست، بلکه لازمه دموکراسی شهری دانست. به باور او، بسیاری از تناقضها نه در متون دانشگاهی، بلکه در گفتوگوهای اجتماعی و عمومی حل میشوند.
وی در جمعبندی تأکید کرد که سیاستگذار شهری باید تحولات اجتماعی، حساسیتهای فرهنگی و جهت حرکت جامعه را بشناسد و در همان بستر سیاستگذاری کند؛ بیتوجهی به این واقعیت، هر سیاستی را ناکارآمد خواهد ساخت.
بافت تاریخی، شناسنامه شیراز و جانِ شهر
عضو شورای پنجم شهرشیراز هم در این نشست گفت: اگر بخواهیم شیراز را با یک مؤلفه یا نشانه معرفی کنیم؛ نشانهای که مردم ایران و حتی جهان، شیراز را با آن بشناسند؛،بافت تاریخی ـ فرهنگی آن است .این بافت هویت و شناسنامه شیراز است.
نودر امامی با بیان اینکه این بافت، نه یکی از مؤلفههای برند شیراز، بلکه هسته مرکزی و غیرقابل جایگزین آن است، تصریح کرد: شیراز برخلاف بسیاری از کلانشهرها که برند خود را از توسعه معاصر، برجها و پروژههای جدید میگیرند، اعتبار و تمایزش را از تداوم تاریخی، فرهنگی و زیست تمدنی جاری در کالبد شهر به دست آورده است.
عضو شورای پنجم شهر شیراز با اشاره به منطق برندینگ شهری گفت: در ادبیات برندینگ، شهرها یا با قدرت اقتصادیشان شناخته میشوند یا با هویت فرهنگیشان. شیراز بیتردید در دسته دوم قرار میگیرد. آنچه این شهر را در ذهن ایرانی و غیرایرانی متمایز میکند، تاریخ زیسته در کالبد شهر است؛ پیوند عمیق شعر، دین، بازار، محله و زندگی روزمره در بستری که قرنها تداوم یافته است.
وی هشدار داد: اگر این بافت تضعیف شود، شیراز به شهری قابل جایگزین تبدیل خواهد شد؛ شهری که میتوان نمونه مشابه آن را در نقاط دیگر ساخت، بیآنکه تفاوتی بنیادین احساس شود.
بافت تاریخی؛ سرمایه مشروعیت فرهنگی
امامی افزود: از منظر اجتماعی و سیاسی نیز، بافت تاریخی سرمایهای است که مشروعیت فرهنگی مدیریت شهری را تقویت میکند و مایه افتخار مدیران است. نادیده گرفتن این هسته مرکزی، به معنای نادیده گرفتن ریشههای هویتی جامعه شیراز است. باید مراقب باشیم که میان «حفظ نام» و «حذف جان» گرفتار نشویم. بافت تاریخی فقط دیوار و بنا نیست؛ انسانها روح این کالبدند. اگر شهر را از مردم خالی کنیم، هرچقدر هم آن را مرمت کنیم، چیزی جز صحنهای آراسته اما بیجان و تصنعی باقی نخواهد ماند.
غیرقابلتکرار بودن بافت تاریخی
عضو شورای شهر شیراز در ادامه، با مقایسه شیراز با شهرهای توسعهیافته مدرن گفت: شهرهایی که بر پایه مدرنیته شکل گرفتهاند، میتوانند با سرمایه، سازههای شاخصی مانند برج خلیفه بسازند. اما پرسش این است: آیا میشود سنگ سیاه ساخت آیا میشود مسجد وکیل یا حافظیه را دوباره آفرید؟ پاسخ روشن است: خیر.
وی افزود: اگر زمان به عقب بازنمیگردد، پس بافت تاریخی ـ فرهنگی نیز غیرقابل تکرار است. این بافت مانند فیلمی سینمایی، زندگی مردم شیراز را پیش چشم انسان نمایش میدهد و برای اهل فرهنگ، هنر و اندیشه، جاذبهای بیبدیل دارد.
امامی پیرامون رویکرد مناسب در مواجهه با بافت تاریخی گفت: ترکیبی هوشمندانه و آگاهانه از حفاظت و بازآفرینی است، با تقدم حفاظت بر بازآفرینی.
وی توضیح داد: حفاظت صرف، اگر به انجماد فضا و خروج ساکنان بینجامد، آسیبزاست؛ و بازآفرینی صرف نیز، اگر به تخریب هویت و جابهجایی اجتماعی منجر شود، نتیجهای جز از دست رفتن بافت نخواهد داشت.
به گفته عضو پیشین شورای شهر شیراز، رویکرد درست آن است که همزمان از ارزشهای تاریخی، فضایی و اجتماعی حفاظت کنیم و زندگی، اقتصاد محله و کیفیت سکونت را احیا کنیم.
به گزارش سحاب پرس، به نقل از روابط عمومی استانداری فارس در روز شنبه ششم دی، امامی در بخش پایانی سخنان خود تأکید کرد: هر نوع توسعهای که به اجبار ساکنان، قطع خدمات یا بیرونراندن مردم از خانههایشان منجر شود، نه عادلانه است و نه پایدار. رضایت ساکنان باید شرط لازم و کافی هر طرح توسعه در بافت تاریخی باشد. بافت تاریخی ـ فرهنگی، هم هویت است و هم شناسنامه شیراز؛ و اگر این شناسنامه مخدوش شود، شیراز آن چیزی نخواهد بود که در حافظه تاریخی ایران شناخته میشود.
انتهای پیام









