7

از دلبری بهارنارنج تا اردیبهشتِ عاشقی در بهارِ شیراز

  • کد خبر : 93733
  • 16 اردیبهشت 1403 - 13:52
از دلبری بهارنارنج تا اردیبهشتِ عاشقی در بهارِ شیراز
حتی شنیدن نام «شیراز» هم حال آدم را خوب می‌کند، چه برسد به اینکه قرار باشد به این شهر سفر کنید. سفری که البته می‌تواند مصداق بارزی از مصرع معروف «که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها» باشد! شاید قبل از حضور در شیراز، صرفا با دیدن تصاویر و شنیدن تعریف‌های دیگران مشتاقِ‌ دیدن این شهر باشید اما احتمالا بعد از بازگشت از سفر مدام زیر لب زمزمه کنید: «گفتم ببینمش مگرم درد اشتیاق/ ساکن شود بدیدم و مشتاق‌تر شدم»

به گزارش سحاب پرس، بعد از پاییز که ردپایی عمیق در شعر شاعران و خاطرات عاشقان دارد، اردیبهشت وقت دیگری است که می‌گویند عاشقی در آن حال و هوای دیگری دارد. حال فکر کنید بخواهید در این فصل به دیاری سفر کنید که عاشقانه‌ترین شعرها از آنجا به گوش جهان رسیده. جایی که مدفنِ لسان‌الغیبی است که هنوز هم عاشقان مستاصل او را به شاخه‌نبات‌اش قسم می‌دهند تا بلکه برای این درد، التیامی پیدا کنند.

شیراز را با الِمان‌های مختلفی می‌شناسیم که شعر یکی از مهم‌ترین آنهاست. شما می‌خواهید به شهری سفر کنید که مدفن حافظ و سعدی‌ است؛ دو شاعری که در کمتر خانه‌ای کتاب شعر آنها پیدا نمی‌شود و نسبت به برخی شاعران گمنام، کسی نیست که نام این دو شاعر را نشنیده باشد. شاید حتی بتوان علت گره خوردن نام این شهر کهن با «عشق» را در همین موضوع جست‌وجو کرد که سرچشمه اشعار عاشقانه بوده است. اتفاقی ادامه‌دار که حتی شاعران و ترانه‌سرایانِ‌ امروزی هم از آن وام می‌گیرند.

روزبه بمانی، شاعر و خواننده‌ای است که بیش از آنکه با ترانه‌های انتقادی‌اش شناخته شود، مردم او را به واسطه عاشقانه‌هایی که سروده می‌شناسند. کسی که ردِ پای شیراز در ترانه‌ای کوتاه که خودش آن را خوانده دیده می‌شود؛ ترانه‌ای که حتی در مصرع پایانی آن تاکید کرده است این عشقِ شیرازی حتی پایتختِ او را تغییر داده است!

چرا «بهارِ شیراز» معروف است؟

شیراز به بهارش معروف است و اصلا به همین خاطر است که دقیقا در میانه این فصلِ سرسبز، روزی با عنوان «شیراز» نام‌گذاری شده. هر چند اگر قرار باشد با هر وسیله دیگری به جز خودروی شخصی به شیراز سفر کنید، احتمالا پیدا کردن بلیت کاری کارستان باشد اما با این حال سفر به این شهر در بهار به یک دلیل ساده، رکورد می‌زند: آب و هوای مطبوع.

به محض اینکه از فرودگاه، ایستگاه راه‌آهن یا ترمینال خارج شوید، با طی مسافتی اندک، یکی از اولین چیزهایی که توجه شما را به خود جلب می‌کند درخت‌هایی هستند که تازگی و سبزی برگ‌هایشان، چشمانتان را به آرامش دعوت می‌کنند. در این شرایط فقط کافی‌است چند نفس عمیق بکشید تا آن‌وقت بهتر متوجه شوید ترکیبِ «بهارِ شیراز» چرا تا این حد سر زبان‌ها افتاده. ترکیب عطر تازگی گیاهان و بهارنارنج (شکوفه‌های درخت نارنج) هوش از سر هر کسی می‌برد.

اصلا شیراز به بهارنارنج‌اش معروف است؛ حتی وقتی در بازار وکیل به دنبال خرید سوغاتی باشید، کافی است از جلوی یک مغازه خشکبار فروشی یا عطاری رد شوید تا این بار از عطر بهارنارنج خشک شده مست شوید؛ هرچند که سهم شما از این همه عطر، نهایتا چند پَر بهارنارنجی باشد که قرار است در قوری چایی بریزید که در خانه دَم می‌کنید تا خستگی یک روز شلوغ را از تن‌تان دور کند.

اینجا دَم را غنیمت می‌شمارند!

خستگی و بی‌حالی شیرازی‌ها موضوعی است که دستمایه شوخی‌های زیادی می‌شود! شوخی‌هایی که البته خودِ شیرازی‌ها مقاومتی در برابر پذیرش آن ندارند. با این وجود اما شیراز شهر سرزنده‌ای است، شهری توریستی که جریانِ زندگی در آن شاید به پای تهران نرسد، اما قرار هم نیست با روندی کُند، حوصله‌سربر شود.

چیزی که در شیراز به وضوح به نظر می‌رسد این است که مردمِ این شهر به خوبی فهمیده‌اند که باید دَم را غنیمت شمرد. وقتی حتی از یک لحظه بعدمان هم خبر نداریم، چرا باید استرس بیهوده بکشیم؟ پس دور از انتظار نیست که در شبی بهاری مقابل فالوده‌فروشی‌های خیابان ناصرخسرو و کنار ارگ کریمخانی، شیرازی‌هایی را ببینید که با چنان شوری کنار هم آوازهای محلی می‌خوانند که مسافرانِ عجول برای تمام کردن فهرستِ دیدنی‌های شهر را هم ترغیب می‌کنند تا قدم آهسته کرده و برای دقایقی با جریانی از زندگی همراه شوند که احتمالا در روزمرگی‌هایشان آن را گم کرده‌اند.

با این حال اگر مسافری باشید که زمان کوتاهی می‌توانید در شیراز بمانید، باید کارهایتان را روی دور تند انجام دهید! شیراز علاوه بر هر آنچه که تاکنون درباره آن نوشتیم، به مکان‌های دیدنی خاصِ خود معروف است؛ اماکنی که دیدنِ همه آنها شاید در یک سفر کوتاه مقدور نباشد و همین هم دلیلی می‌شود تا مسافران تصمیم بگیرند با یک برنامه‌ریزی دقیق به شیراز سفر کنند.

هرچند گاهی دلبریِ آب‌وهوا معادلات شما را به گونه‌ای به هم می‌ریزد که ممکن است از برنامه قبلی عقب بمانید! مگر می‌شود عصرِ یک روز اردیبهشتی هنگام قدم زدن در باغ عفیف‌آباد، نمِ باران بزند و شما بتوانید به راحتی از این فضا دل بکنید؟ در این شرایط فرقی نمی‌کند مقصد بعدی تا چه ساعتی باز است، این شمایید که تصمیم‌ گرفتید لحظه به لحظه‌ای را زندگی کنید که شاید تا آخر عمر، امکان تکرار آن وجود نداشته باشد.

سفری در زمان با پای پیاده 

شیراز یک کلانشهر است؛ پس طبیعی است که اگر از بافت مرکزی و تاریخی مانند مجموعه وکیل (مسجد، حمام، آب‌انبار و بازار)، نارنجستان قوام،‌ باغ دلگشا، موزه نظر، مسجد نصیرالملک، شاهچراغ و… فاصله بگیرید با خیابان‌ها و اتوبان‌هایی نظیر آنچه که در پایتخت می‌بینید مواجه شوید. با این حال همه آنچه که در این شهر وجود دارد در اماکن تاریخی یا مدرن خلاصه نمی‌شود.

یک پَرسه کوتاه در کوچه‌ها و پس‌کوچه‌های این شهر می‌تواند شما را تا شیرازِ دوره صفویه عقب ببرد. شیرازی که در آن خبری از ساختمان‌های بلندمرتبه و پاساژهای بزرگ نیست، زنان و مردان مسن در یک عصر بهاری جلوی در خانه، زیر سایه گل‌های کاغذی صورتی رنگ نشسته‌اند و با لبخندی گرم از مسافران پذیرایی می‌کنند و کافی‌ است کمی کنجکاوی کنید و درباره خانه‌شان و آن قدیم‌ها از آنها بپرسید تا هم سرِ دردِ دلشان باز شود و هم اصرار کنند که حتی شده برای صرف یک استکان چای تازه دم مهمان‌شان شوید.

شاید اکنون دیگر زندگی در این نقطه از شیراز به اندازه خاطراتی که قدیمی‌های محل تعریف می‌کنند، جاری نباشد، اما اصالت محل و معماری خانه‌هایی که هنوز از گزند تخریب در امان مانده‌اند، حتیِ در پسِ دیوارهای مخدوش، سردرهای به سرقت رفته و کاشی‌های هفت‌رنگ‌ِ تَرک خورده نمایان است. بافتی محلی که می‌تواند نشان‌دهنده بخشی از زندگی اجتماعی مردمی باشد که این روزها حتی آخرین نفری که آنها را می‌شناخته هم از دنیا رفته است.

وقتی یک پلو، غم را می‌برد!

بعضی غذاها با وجود اینکه مربوط به شهر و منطقه خاصی هستند،‌ اما اکثر ایرانی‌ها آن را درست می‌کنند. یعنی مهم نیست که حتما شیرازی باشید تا بتوانید کلم‌پلو بپزید، اما باید بدانید کلم‌پلوی اصل و سالاد شیرازی معروفِ کنار آن را تنها در شیراز می‌توان پیدا کرد!

البته فهرست غذاهای سنتی و مخصوص شیراز بلندتر از آن است که تنها به کلم‌پلو خلاصه شود اما از میان آن همه غذا، معروف‌ترینشان همین کلم‌پلو و بعد «غم‌بر پلو» است که البته برخی هم آن را «قنبرپلو» می‌نامند. ترکیبی از گوشت قلقلی، برنج، رب انار، کشمش و گردو که به هر نامی آن را صدا کنیم به نظر می‌رسد، قرار است با طعمی جدید واقعا غم‌هایمان را ببرد!

در نهایت هرچند که در این گزارش سعی کردیم تا هرآنچه که شیراز به آن معروف است را بازگو کنیم اما باز هم «شنیدن کِی بُوَد مانند دیدن؟». شیراز از آن شهرهایی است که حتی شده برای یکبار باید آن را دید. حتی اگر این فرصت در بهار فراهم نشود، در سایر فصل‌ها به جز عطر بهارنارنج، چیز دیگری را از دست نمی‌دهید چون شیراز همیشه زیباست.

انتهای پیام

 

لینک کوتاه : https://sahabpress.ir/?p=93733

سحاب پرس در شبکه های اجتماعی و پیام رسان ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.