4
در آستانه کنگره امیران، سرداران و 15هزار شهید استان فارس؛

پایش از کودکی مشکل داشت…

  • کد خبر : 77892
  • 12 آبان 1402 - 10:38
پایش از کودکی مشکل داشت…
آنچه می‌خوانید روایتی کوتاه از شهید سید ایاز خردمندان از شهدای استان فارس است.

به گزارش سحاب پرس، این مطلب بخشی کوتاه از زندگی شهید سید ایاز خردمندان است:

شب عملیات ازخیمه زد بیرون. دنبالش رفتم. رفت سمت سنگر فرماندهی. صدای فرمانده را می شنیدم که می گفت شما باید بمانید و صدای گریه مدام سید که قسم می خورد پا به پای دیگران برود…
بالاخره سید, حرف خودش را به کرسی نشاند و با خوشحالی و چشمانی خیس خارج شد. در حالی که دست چپش روی پای چپش بود تا تعادلش حفظ شود و بتواند حرکت کند به سمت من امد. با دست راست به شانه من زد و گفت:دیدی خدا کمک کرد و راضیشون کردم!

عملیات محرم ،اتش دشمن سنگین بود و اسمان از منور ها روشن. تعدادی مجروح و تعدادی شهید شده بودند. چشمم به سید افتاد. رفتم تا توی حرکت کمکش کنم گفت: ممنون برادر, به فضل خدا مشکلی ندارم!
چند قدمی که از من دور شد, خمپاره ای کنارش نشست. دیدم نیم خیز بلند می شود, اما با صورت به زمین می افتاد. سریع به سمتش دویدم…
نمی دانم چرا یادم به گودال قتلگاه افتاد و صحنه ای که جد سید, می خواست به کمک نیزه شکسته ها برخیزد و به زمین می افتاد. ترکش به پشت سر, سینه و دو پایش نشسته بود. نزدیکش شدم. شنیدم فقط می گفت یا حسین, یا حسین…
و صدایش قطع شد.
در عملیات محرم با ذکر یاحسین علیه‌السلام  شهید شد!

لینک کوتاه : https://sahabpress.ir/?p=77892

سحاب پرس در شبکه های اجتماعی و پیام رسان ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.