۲۵ بهمن ماه، نخستین زمزمههای ورود کرونا به ایران آغاز شد. اکنون حدود دو هفتهای میباشد که این ویروس ناخوانده ترسی هولناک را در دل همه مردم جهان افکنده است.
ویروس کرونا در سال ۱۹۳۷ کشف شد و در فصل سرد به عنوان یک بیماری همچون سرماخوردگی و آنفولانزا با آن برخورد میشد و شاید کمتر کسی از جامعه غیرپزشکی نام آن را میدانست. این ویروس حدود شش ماه پیش در شهر ووهان چین بنا به دلایلی که هنوز معلوم نیست جهش ژنتیکی پیدا کرد و با قدرت و سرعتی باور نکردنی بیش از ۵۰ کشور جهان را درگیر خود نمود.
جبهه رسانهای جهان سلطه از همان روزهای نخست، تمرکز خود را بر روی چین و سپس ایران قرار داد. چین توانست با کنترل و مدیریت درست رسانهها در داخل کشور خود، برخورد روانی و پزشکی ویژهای را انجام دهد. اما در ایران اوضاع به گونهای دیگر رخ داد. ترس و واهمه از ورود و ایجاد بیاعتمادی، ناآگاهی، ورود افراد بیسواد رسانهای و پزشکی در لباس افراد دانا و خبره، دخالتهای نابجای مردمی و گاه دولتی، هراسافکنی، تشویش اذهان عمومی، بیتدبیری و … همگی زمینهای را ایجاد کرد که جامعه از خودگذشته پزشکی نتواند به درستی کار خود را انجام دهد.
تمسخر و شوخی، سخنان جدی ناآگاهانه، تجویزهای اشتباه بیسوادان و ترسافکنی از یک سو و بهم ریختگی و عدم کنترل بازار به ویژه بازار بهداشتی از سوی دیگر، مسایلی هستند که بر شدت قدرت و سرعت این ویروس افزودهاند.
در حالی که کشورهای پیشرفته سلطهگر همچون آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان و رژیم صهیونیستی خود نیز درگیر این بیماری شدهاند و با مدیریت رسانهای و آموزش لازم از طریق رسانهها و فضای امنیتی ویژه خود، به نبرد با ویروس کرونا میپردازند، اما در رسانههای فارسیزبان متعلق به آن کشورها تلاش دارند تا با ایجاد جو ترس و هراس، جامعه پزشکی ایران را ناکارآمد و دولت را دروغگو و پنهانکار نشان دهند و از این فرصت برای عقدهگشایی سیاسی بهره گیرند. متأسفانه جریانهای اپوزسیون نیز همراه با آنان در داخل و خارج از کشور بر آن میدمند.
مردم ایران که در دو سال گذشته به ویژه در شش ماه اخیر، رخدادهای صد سال ایران را از زلزله، آشوب، ناامنی، درگیریهای پر از خشونت، ترور، سیل، انهدام هواپیما، از همگسیختگی و در کنار آن یکپارچگی و … را دیدهاند، با نفسهای بریده و خسته، به نبردی سهمگین با ویروسی آمدهاند که در کنارش همه جبهه رسانهای دشمن را دارد. کرونا برای مردم ایران تنها نام یک ویروس نیست، که نام چند ویروس است: ویروس کرونا، ویروس ترس، ویروس وحشت، ویروس بیتدبیری، ویروس دشمنی، ویروس نامردی، ویروس فرار، ویروس… س.
اما در کنار همه این ناملایمات، جامعه پزشکی که از همان روزهای نخست به میدان کارزار آمده، هنوز ایستاده است و در تلاش خود، خستگیناپذیریاش را در شکست این ویروس به رخ جهان میکشد؛ باشد که دیده شوند.
در این وادی نیز باز باید به سواد رسانهای اشاره کنیم که گاه فعالان رسانهای به عنوان پرچمداران و افسران جنگ رسانهای که بایستی دیگران را فرماندهی و آگاهیبخشی کنند، به دلیل ناآشنایی با فضاهای بوجود آمده، ضعف زیادی از خود نشان میدهند. اینجاست که باید هر چه سریعتر به مسئله سواد رسانهای عمومی و تخصصی پرداخت.
این که دولت، به عنوان متولی اصلی مبارزه و پیشگیری از بیماری، در اعلام آمار کُند عمل میکند نه تنها دلیلی بر پنهانکاری نیست، بلکه دلیل بر آن است که آمار دقیق را به جامعه بگوید. حالا این مسئله سبب شده تا دولت به دروغگویی متهم گردد. جدای از هیاهوهای سیاسی در پاسخ به این شبهه باید گفت که در همه جای جهان حکومتها آمارها را به ویژه آمار نخست را در اختیار کسانی قرار میدهند که لازم است و باید بدانند. در این مورد هیچ لزومی به بیان آمار نیست؛ چرا که عموم مردم لازم نیست بدانند چند تن به این بیماری مبتلا شدهاند و یا فوت کردهاند، اما آمار دقیق تست نخست، تست پایانی، تعداد بهبودیافتگان یا جانباختگان و شیوههای بهبودی یا فوت را باید جامعه پزشکی بداند و بس. این که دولت آمار خود را به صورت روزانه بیان میکند نباید دلیلی شود تا برخی اعم از رسانه یا عموم مردم به دنبال آن باشند که آمار خودساختهای بر اساس ذهنیت و حساب خود منتشر نمایند.
بهتر است یاد بگیریم که اگر کاری از دستمان برنمیآید، با دخالتهای نابجا فضا را برای کسانی که در حال مبارزه هستند تنگتر ننماییم.
رسانهها بایستی بیش از اعلام آمار به فرهنگسازی مردمی برای پیشگیری و کنترل بیماری از طریق آموزههای بهداشتی و پزشکی بپردازند؛ نه آن که وزارت بهداشت خود را در وادی رسانه تنها ببیند و در کنار مبارزه رودررو با بیماری واهمه جنگ رسانهای در این زمینه را نیز بر دوش کشد.
بالا بردن تعداد جانباختگان به سود چه کسانی است؟ ترسافکنی و بیان آموزههای درست و نادرست به سود چه کسانی است؟هرچند مردم این توقع را از دولت دارند که در این دوره، با کنترل بازار به ویژه بازار بهداشتی کمکدهنده آنان باشد نه آن که با رها کردن بازار و بالا رفتن اقلام بهداشتی توسط سودجویان مردم در فشار مضاعف قرار گیرند.
این نکته نیز لازم به بیان است که برخی سودجویان برای فروش اقلام خود در هر بازاری اعم از بهداشتی، پوششی، خوراکی و … با شایعهافکنی مردم را به خرید اقلام خود ترغیب مینمایند و با بالا بردن بهای آن، سود بیشتری به جیب میزنند؛ این نامردی و بیشرفی را دیگر سخنی نمیتواند بیان کند.
فرهنگسازی برخورد با رخدادها و حوادث غیرمترقبه در میان مردم یکی از وظایف اصلی رسانههاست. از سوی دیگر مردم باید بدانند که رسانهها هیچگاه دروغ نمیگویند، بلکه به وظیفه اطلاعرسانی و آگاهیبخشی خود میپردازند و اگر جایی اشتباهی رخ میدهد به دلیل دادههایی است که اشتباهی در اختیار رسانه قرار میگیرد؛ که این امر نیز در همه جای جهان وجود دارد.