امروز پنجشنبه، ۱۷ شهریور ۱۴۰۱، جلسه یازدهم از سلسله مباحث با موضوع “ولایت فقیه” با تدریس حجت الاسلام والمسلمین دکتر ابراهیم کلانتری، تولیت حرم مطهر حضرت احمدبن موسی الکاظم شاهچراغ علیه السلام، در سالن شهید آیت الله دستغیب برگزار شد.
تولیت حرم مطهر در این جلسه با اشاره به اینکه توحید، سرچشمه ولایت است اظهار کرد: با عنایت به مباحثی که در جلسات گذشته در باب مبدأ و سرچشمه «ولایت» مطرح گردید جا دارد پیش از ورود به مباحث دیگر، تأملی در باب «توحید» به عنوان منبع و سرچشمه «ولایت» داشته باشیم.
وی ادامه داد: اهمیت این بحث از آن روست که در نظریه ولایت فقیه، حکومت همان ولایت است که بخشی از ولایت اعطاء شده از سوی خداوند به نبّی اکرم(ص) و پس از آن حضرت به ائمه معصومین (ع) است. آنجا که به هر دلیل دسترسی به نبی اکرم (ص) و یا امام معصوم (ع) نباشد شخصی دین شناس، عادل، شجاع، زمان شناس، مدیر و مدبّر از سوی آن حضرات که صاحب ولایت کلّیه الهیه یعنی تکوین، تشریع وحکومت هستند به ولایت منصوب می شود تا سرپرستی اداره جامعه اسلامی را بر عهده بگیرد و در نتیجه روند زندگی اجتماعی مؤمنان مختل نگردد و امور اجتماعی آنان بر وفق دستورالعمل های اسلام جریان یابد.
رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی گفت: بر این اساس ولایتی که اکنون برای فقیه جامع شرایط مطرح می شود استمرار همان ولایتی است که برای رسول اکرم (ص) و ائمه معصومین(ع) وجود داشته است. بنابراین، ولایت رسول اکرم(ص)، ائمه معصومین (ع) و فقیه جامع شرایط، که در عصر غیبت عهده دار امر ولایت است، از یک منبع واحد، یعنی خداوند سرچشمه گرفته اند. به قول امام خمینی(ره)، ولایت فقیه استمرار حرکت انبیاء است.
وی خاطرنشان کرد: چنین نگاهی به مسأله حکومت ریشه در اصل توحید دارد که بنیادی ترین اصل در اسلام است. در نگاه متفکران اسلامی، مبدأ هستی، یعنی آن موجود قادر، حکیم و عالِمی که به هستی وجود داده و افزون بر وجود، به جهان حیات بخشیده و افزون بر وجود و حیات، تدبیر آن را نیز برعهده گرفته، خداوند است و او در این کار هیچ شریکی ندارد. «اصل توحید» که بنیادی ترین اصل از اصول جهان بینی اسلام است برخواسته از همان اندیشه و فکری است که در پرتو عقل ناب و وحی آسمانی و شهود ربّانی به کمال رسیده و بر همه ابعاد وجودی و حوزه های فکری، اعتقادی، احساسی و رفتاری او پرتو افکنده است.
این استاد حوزه و دانشگاه، با اشاره به جایگاه متعالی اصل توحید در اسلام گفت: اگر بخواهیم جایگاه «اصل توحید» را در اسلام ترسیم کنیم باید آن را ستون فقرات و عمود اصلی خیمه عظیمی قرار دهیم که نام آن خیمه «اسلام» است. ستون های متعددی در اطراف این خیمه عظیم قرار دارند که از یکسو به ستون اصلی این خیمه متصل اند و از سوی دیگر با همدیگر نیز ارتباط دقیق و معنی داری دارند. اصل «نبوّت»، اصل «امامت»، اصل «عدل» و اصل «معاد» از این قبیل اند. در ذیل همین ستون های متعدد نیز ستون های فرعیِ دیگری تعبیه شده اند که هر کدام قسمتی از این خیمه عظیم را پوشش داده اند. این ستون های فرعی نیز با اتصال به ستون های اصلی و به تبع آن با ستون فقرات این خیمه، ارزش و اعتبار خاص خود را یافته اند. نماز، روزه، جهاد، حج و همه واجبات و محرمات و کلیه احکام الهی از این قبیل اند.
وی ادامه داد: ما وقتی همین ستون های فرعی را به درستی وارسی می کنیم متوجه می شویم که به صورتی ظریف و دقیق به همان عمود و ستون اصلی اتصال دارند. این اتصال چنان دقیق و حساب شده برقرار شده است که اگر به هر دلیلی قطع شود ماهیت و اصالت خود، یعنی ماهیت توحیدی خود را از دست می دهد، یعنی بی هویت و بی معنی و بی اثر می شود.
تولیت حرم مطهر حضرت احمدبن موسی(ع) تصریح کرد: نگاه و اعتقاد اینچنینی به اصل توحید محصولش این است که توحید را در سراسر ابعاد وجودی انسان، اعم از فکر، اعتقاد، احساس، گرایش و عمل، سریان و جریان می دهد. هر کدام از ما روزانه و بعضاً ناخودآگاه در خوردنی ها و نوشیدنی ها به حلال بودن و یا طاهر بودن آنها توجه می کنیم. این همان اصل توحید است که در خوردن و نوشیدن ما جریان یافته. در پوشیدن، در نشست و برخواست ها، در معاشرت ها، در کار، در معماری، در تحصیل و … نیز چنین دقتی در میان مسلمانان رواج دارد. این دقیقاً جریان اصل توحید در رفتار انسان مسلمان است که شاید خودش هم چندان توجهی به آن نداشته باشد. در پرتو چنین اعتقادی حکومت نمی تواند منشأ و منبع توحیدی نداشته باشد.
وی با اشاره به مطلبی از امام(رحمت الله علیه) پیرامون اصل توحید که در صحیفه ایشان آمده است، گفت: امام خمینی(قدس سره) در این خصوص که اساس حکمرانی در اسلام، همان اصل توحید است چنین می فرمایند: «اعتقادات من و همه مسلمین همان مسائلى است که در قرآن کریم آمده است و یا پیامبر اسلام(ص) و پیشوایان به حق بعد از آن حضرت بیان فرمودهاند که ریشه و اصل همه آن عقاید- که مهمترین و با ارزش ترین اعتقادات ماست- اصل توحید است. مطابق این اصل، ما معتقدیم که خالق و آفریننده جهان و همه عوالم وجود و انسان تنها ذات مقدس خداى تعالى است که از همه حقایق مطلع است و قادر بر همه چیز است و مالک همه چیز. این اصل به ما مىآموزد که انسان تنها در برابر ذات اقدس حق باید تسلیم باشد و از هیچ انسانى نباید اطاعت کند مگر اینکه اطاعت او اطاعت خدا باشد؛ و بنابراین هیچ انسانى هم حق ندارد انسان هاى دیگر را به تسلیم در برابر خود مجبور کند. و ما از این اصل اعتقادى، اصل آزادى بشر را مىآموزیم که هیچ فردى حق ندارد انسانى و یا جامعه و ملتى را از آزادى محروم کند، براى او قانون وضع کند، رفتار و روابط او را بنا به درک و شناخت خود که بسیار ناقص است و یا بنا به خواستهها و امیال خود تنظیم نماید. و از این اصل ما نیز معتقدیم که قانونگذارى براى بشر تنها در اختیار خداى تعالى است، همچنان که قوانین هستى و خلقت را نیز خداوند مقرر فرموده است. و سعادت و کمال انسان و جوامع تنها در گرو اطاعت از قوانین الهى است که توسط انبیا به بشر ابلاغ شده است».
رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی در ادامه به سخنی از رهبر معظم انقلاب از کتاب “طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن” اشاره کرد و گفت: مقام معظم رهبری (دامت برکاته) به روشنی بر همین نگاه توحیدی به هستی تأکید دارند، آنجا که می گویند: «همه این مجموعه ای که نامش جهان است، از بالا تا پایین، از موجودات ناچیز و حقیر، تا موجودات بزرگ و چشمگیر؛ از پست ترین جاندار یا بی جان، تا شریف ترین و پرقدرت ترینِ موجودات جاندار و دارای خِرَد، یعنی انسان، همه و همه، همه جای این عالَم، بنده، بَرده، آفریده و وابسته به یک قدرت بسیار عظیم است. ماورای این ظاهری که من و شما می بینیم، ماورای آنچه عینک تیزبین دانشِ تجربی می تواند به او برسد، ماورای همه ی پدیده های قابل حس و قابل لمس، یک حقیقتی هست از همه ی حقیقت ها برتر، والاتر، شریف تر، عزیزتر، و همه این پدیده های عالَم، ساخته و پرداخته و درست شده ی دست قدرت اوست. به آن قدرت بالاتر نامی می دهیم؛ اسمش «خدا»ست، اسمش «الله» است. پس جهان یک حقیقتی است که به خودی خود استقلال ندارد؛ خودش، خودش را به وجود نیاورده؛ از داخل و از درون نجوشیده؛ بلکه دست قدرتمندی این پدیده های گوناگون را ـ که هر روزی که دانش به پیش می رود، این پدیده ها بیشتر خود را نشان می دهد ـ آفریده و به وجود آورده ی دست قدرتمندی ست که در دل ذرّه، آن غوغا را ایجاد کرده و در بالاترین جهان های ناشناخته، کهکشان ها و آن سوی کهکشان ها که ممکن است میلیاردها برابر آنچه که تا امروز کشف کردیم، چیزهای قابل کشفی باشد؛ این همه را به وجود آورده است. این کارخانه، سازنده ای دارد، این دستگاه، پدید آورنده ای دارد، تصادفی نیست، به خودی خود نیست. اسلام، جهان را یک چنین چیزی می داند. اینها موادّ جهان بینی اسلام در زمینه توحید است».
حجت الاسلام والمسلمین دکتر کلانتری خاطرنشان کرد: باید توجه داشت که «توحید» صرفاً یک اندیشه ذهنی محض نیست، بلکه یک اندیشه انسان ساز، زندگی ساز و اجتماع ساز و تأثیر گذار در همه ابعاد وجودی انسان و جهان است. مقام معظم رهبری(دامت برکاته) در این خصوص می گویند: «توحید اسلامی الهامی ست در زمینه حکومت، در زمینه روابط اجتماعی، در زمینه سیر جامعه، در زمینه هدف های جامعه، در زمینه تکالیف مردم، در زمینه مسئولیت هایی که انسان ها در مقابل خدا، در مقابل یکدیگر، در مقابل جامعه و در مقابل پدیده های دیگر عالَم دارا هستند، توحید این است. توحید اسلامی همان «اَلفی» ست که بعدش «ب» می آید و «پ» می آید و «چ» می آید، تا «ی» می آید. این جور نیست که بگویی خدا یک است و دو نیست و تمام بشود قضیه. خدا یک و دو نیست، معنایش این است که در تمام منطقه وجود خودت شخصا و جامعه ات عموما، جز خدا کسی حق فرمانروایی ندارد».
این استاد حوزه و دانشگاه، تصریح کرد: نکته مهمی که باید بر آنچه آمد افزوده شود این است که وقتی در جهان بینی معتقد به توحید می شویم و نقطه آغاز و انجام جهان را خدای واحد می دانیم، این اعتقاد به همه احکام کلی و جزئی که در اسلام مطرح می شود نیز تسرّی می یابد، یعنی شریعت ما نیز توحیدی می شود. توحیدی شدن شریعت بدین معناست که در اندیشه توحیدی مجموعه احکام و دستورالعمل هایی که برای ابعاد مختلف زندگی بشر وضع و تشریع می گردند، همه موجودیت و مشروعیت خود را از همان منبع واحدی می گیرند که مبدا وجود و حیات و تدبیر هستی است. رمز این مهم آن است که همانطور که رهبر معظم انقلاب فرموده اند: «توحید مثل روحی در کالبد تمام مقررات اسلامی هست. مثل هوای رقیق و لطیفی در تمام اجزای این ساختمان و پیکره ای که نامش اسلام است، هست. مثل خون پاک و پاکیزه و صاف و تازه ای در سراسر این کالبد و پیکری که نامش اسلام و دین است، هست؛ در همه مویرگ ها حتی هست، یک دانه حکم را در اسلام نمی توانید پیدا کنید که رنگی و نشانی از توحید در آن نباشد».
لازم به ذکر است در پایان نشست امروز، تعدادی از شرکت کنندگان، سوالات خود را پیرامون موضوع نشست مطرح کردند، پاسخ های دکتر کلانتری به این سوالات، به شرح زیر است:
سوال۱: محدوده اختیارات ولایت فقیه که استمرار ولایت رسول الله هست، چقدر است؟ همانند پیامبر(ص) و امام معصوم و یا محدودتر؟
پاسخ: در بحث حاکمیت، تفاوتی نمی کند که پیامبر(صلوات الله علیه)؛ امام معصوم و یا فقیه جامع الشرایط، حاکم باشد، محدوده اختیارات برابر است. چرا که اگر دست ولی فقیه بسته و دامنه اختیاراتش محدود باشد، نه تنها نمی تواند جامعه را آنگونه که شایسته است اداره و رهبری کند، بلکه ممکن است جامعه دچار هرج و مرج شود و این با فلسفه حکومت در اسلام که همانا اداره جامعه به نحو احسن می باشد، سازگار نیست.
اما در قلمرو عصمت، قضیه فرق می کند؛ اگر پیامبر(ص) یا ائمه(ع) اختیاراتی داشته اند که به شأن عصمت آنها برمی گشته، آن اختیار قطعا مخصوص خودشان است و ربطی به فقیه پیدا نمی کند. به عنوان مثال در آیه ۶ سوره احزاب آمده است “النَّبِیُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ” – “پیغمبر اولی و سزاوارتر به مؤمنان است از خود آنها”، یعنی مؤمنان باید حکم و اراده او را مقدم بر اراده خود بدارند و از جان و مال در اطاعتش مضایقه نکنند. فرض کنید پیامبر به فردی بگوید که باید از همسر خود جدا شود، باید این شخص این کار را انجام دهد، النَّبِیُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ، این برخاسته از شأن عصمت پیامبر(ع) هست و البته که به فقیه جامع الشرایط منتقل نمی شود چون معصوم نیست.
سوالات ۲ و ۳ : با توجه به این نکته که ولی فقیه، معصوم نیست، آیا باید تبعیت از وی همانند معصوم، مطلق باشد؟ سوال دیگر اینکه در صورت صدور حکم اشتباه از سوی ایشان، چه شرایطی پیش می آید؟
پاسخ: بله، تبعیت از فقیه جامع الشرایط، در حوزه های حاکمیتی باید کامل و بی چون و چرا باشد. همچون زمانیکه پیامبر(ص) و ائمه(ع)، در راس جامعه بودند. در همان زمان هم به عنوان مثال، مالک اشتر که توسط امام علی(ع) در راس حکومت مصر، منصوب شده بود، شرعا باید از او اطاعت محض می شد. اما در حوزه های غیر حاکمیتی، ممکن است فقیه جامع الشرایط، به عنوان کارشناس سیاسی و یا یک فرد مطلع، موضوعی را تجزیه و تحلیل کند و نظری غیر حاکمیتی و غیر دستوری دهد، اینجا لازم نیست که حتماً ما آن نظر را عیناً اجرا کنیم.
در پاسخ به سوال دوم، فرض کنید فقیه جامع الشرایط غیرمعصوم در حوزه حاکمیتی، دستور و حکمی صادر کرد، از دو حالت خارج نیست، یا منطبق با واقع است یا نیست، در هر دو حالت، مکلف و موظف به اطاعت هستیم. چون درصورت تمرد، در اداره جامعه مشکل بوجود می آید و موجب خسران بزرگتر و هرج و مرج می شود، مجتهد یا حکم یک موضوع را دریافته، و مصیب است، یا خطا کرده، و معذور است. «للمصیب اجران و للخاطئ اجرٌ واحد» اگر منطبق بر واقع باشد، دو اجر برای او دارد، یکی به خاطر تلاشش و یکی به خاطر حکم درستش، اما اگر خطا کند، باز هم با توجه به اینکه غیر معصوم بوده و تمام سعی و تلاش کرده، اجر می برد. از عدالت نیز ساقط نمی شود و مواخذه نیز نمی گردد، چون هیچ کوتاهی در استنباط حکم نکرده است و در مقامی بوده که لازم بوده حکم و دستور را نیز برای اداره جامعه صادر کند.
در فقه شیعه و اهل سنت داریم، اگر قاضی حکمی داد و بعد خلاف آن ثابت شد، باید از بیت المال جریمه آن، پرداخته شود و نه از خود قاضی. چون او زحمت خودش را کشیده و بیشتر از این وسعش نبوده است.
شایان ذکر است سلسله مباحث با موضوع “ولایت فقیه”، پنجشنبهها از ساعت ۸ صبح در سالن شهید آیت الله دستغیب حرم مطهر برگزار و همچنین به صورت زنده از کانال آپارات حرم مطهر حضرت شاهچراغ علیه السلام، پخش می گردد. فایل های صوتی و تصویری جلسات نیز از پایگاه اطلاع رسانی آستان مقدس حضرت شاهچراغ(ع)، قابل دریافت است.
از عموم علاقهمندان، بهویژه دانشجویان دانشگاه ها و طلاب حوزه های علمیه برای شرکت در این جلسات، دعوت به عمل می آید.