به گزارش سحاب پرس و به نقل از روابط عمومی و امور بین الملل آستان مقدس، تولیت حرم مطهر در این جلسه ضمن بیان خلاصه ای از مطالب گفته شده در جلسات گذشته پیرامون «ولایت بر تکوین» و «ولایت بر تشریع»، به تشریح سومین قسم از اقسام ولایت، یعنی «ولایت تشریعی» پرداخت.
وی اظهار کرد: ولایت تشریعی عبارت است از نوعی سرپرستی که در محدوده ی تشریع و قانون الهی و در حیطه و قلمرو معینی به فرد و یا افرادی اعطاء شده است. برای شناخت بیشتر این نوع ولایت و تمایز آن با ولایت تکوینی و ولایت بر تشریع، توجه به این نکته ضروری است که ولایت تشریعی به تصدّی مسئولیت معینی در حوزه خاصی گفته می شود که اسلام به عنوان قانون الهی با صراحت آن را تشریع و متصدی آن و قلمرو مسئولیت وی را بیان کرده است.
تولیت حرم مطهر، ادامه داد: بر این اساس، این نوع ولایت پس از تشریع آیین اسلام پدید می آید و در چارچوب قوانین و شریعت اسلام حجیّت می یابد. به همین سبب به این نوع ولایت، «ولایت شرعی» نیز گفته می شود، یعنی ولایتی که در شریعت اسلام مشروع شمرده شده است.
وی به عنوان نمونه به آیه ۳۳ سوره اسراء اشاره کرد و گفت: از باب مثال قرآن کریم در خصوص کسی که به ناحق به قتل رسیده است، چنین می فرماید: «وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِیِّهِ سُلْطَانًا …» ، هرگز نفسی را که خداوند حرام کرده است نکشید مگر به حق، و هر کس به ناحق کشته شود برای ولیّ اش سلطه (در حق قصاص ) قرار دادیم.
این استاد حوزه و دانشگاه، ادامه داد: این آیه شریفه، «ولایت بر قصاص» را تشریع می کند که نوعی مسئولیت معین بر عهده ی شخص معین در مطالبه ی خون مقتول است. چنین ولایتی در چارچوب شریعت اسلام مشروعیت یافته است و یکی از احکام اسلام به شمار می آید. تشریع این ولایت برای یک فرد انسانی شش نتیجه در پی دارد، نخست اینکه فقط اوست که شرعاً می تواند قصاص قاتل را انجام دهد و یا قاتل را عفو نماید، به عبارت دیگر حق تصمیم گیری در خصوص قاتل فقط متعلق به اوست، دوم اینکه منشأ و سرچشمه این حق، حکم الهی است یعنی همین تشریعی که در متن آیه قرآن به صراحت ذکر شده است.
وی پیرامون سایر نتایجی که تشریع ولایت بر قصاص، برای برای یک فرد در پی دارد، گفت: نتیجه سوم این است که غیر از او هیچ شخص دیگری شرعاً از حق قصاص بر خوردار نیست و نمی تواند قصاص و یا عفو قاتل را بر عهده بگیرد، حتی اگر از خویشان و یا دوستان درجه اول مقتول باشد. به عبارت دیگر سایر اشخاص شرعاً مکلّف اند فقط از تصمیم این شخص تبعیت کنند، چهارمین نتیجه این است که هرگونه تصمیم و یا اقدامی که این شخص در خصوص قاتل می گیرد در همان چارچوبی است که شرع مقدس تعیین کرده است مثل چگونگی قصاص، چگونگی عفو، چگونگی اخذ دیه و مواردی از این دست، و این شخص نمی تواند فراتر از شرع، اقدامی انجام دهد.
نتیجه پنجم این است که ولایت و مسئولیت این فرد، فقط در قصاص و یا عفو قاتل خلاصه می شود و سایر اقدامات او در خصوص مقتول و یا خانواده مقتول محتاج اذن شرعی دیگری است و در نهایت ششمین نتیجه ای که می توان گرفت این است که این شخص در قصاص و یا عفو قاتل مبسوط الید است، بدین معنا که هیچ شخص و یا دستگاه و قدرتی (حتی حکومت) نمی تواند در محدوده مسئولیت او ورود کند و یا در انجام مسئولیت او محدودیت ایجاد نماید.
حجت الاسلام والمسلمین دکتر کلانتری، در ادامه به ذکر مثالی دیگر پیرامون «ولایت تشریعی» پرداخت و گفت: نمونه دیگر، آیه دَین است که خداوند بزرگ در بخشی از آن چنین می فرماید: «فَإِنْ کَانَ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَقُّ سَفِیهًا أَوْ ضَعِیفًا أَوْ لَا یَسْتَطِیعُ أَنْ یُمِلَّ هُوَ فَلْیُمْلِلْ وَلِیُّهُ بِالْعَدْلِ…» ، پس اگر کسی که حق برگردن اوست یعنی مدیون و بدهکار، فردی سفیه و یا ضعیف و کم خرد باشد و یا توانا بر املا کردن نباشد باید ولّی او با رعایت عدالت املا کند. این آیه از وجود نوعی «ولایت بر سفیه، مجنون و لال» پرده بر می دارد که در حقیقت نوعی مسئولیت معین در حوزه خاصی است. چنین ولایتی نیز در چار چوب شریعت اسلام مشروعیت یافته است و یکی از احکام شریعت اسلام به شمار می آید.
وی اضافه کرد: انواع متعدّدی از ولایت تشریعی را می توان در متون و منابع فقهی جستجو نمود؛ از باب مثال، ولایت بر تجهیز میت مثل غسل، کفن، نماز و دفن، ولایت بر فرائض عبادی میت مثل نماز، روزه، حج و …، ولایت بر اموال و دارایی های کودک نابالغ، ولایت بر زوجه، ولایت بر بالغه رشیده، ولایت بر اموال و املاک وقفی، ولایت قیمومت و مواردی از این دست.
تولیت حرم مطهر، خاطرنشان کرد: درهمه ی موارد فوق، ولایت به معنای سرپرستی مسئولیت معینی می باشد که در چارچوب شریعت اسلام مشروعیت یافته و از احکام اسلام بشمار می آید. سرچشمه ولایت های شرعی، یا آیات قرآن کریم و یا روایات معتبر و یا حکم عقل است که به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم به تشریع چنین ولایت هایی در آیین کامل اسلام پرداخته اند.
وی در ادامه تصریح کرد: با روشن شدن مفهوم ولایت تشریعی اکنون این نتیجه نیز به دست آمده است که ولایت در مبحث «ولایت فقیه» از نوع «ولایت تشریعی» است.
لازم به ذکر است در پایان این نشست، حجت الاسلام والمسلمین دکتر کلانتری، پاسخگوی سوالات حاضران بود. متن سوالات شرکت کنندگان در کلاس و پاسخ های تولیت حرم مطهر، به شرح زیر است:
سوال۱: در امر ولایت، آیا هر شخص می تواند ولایت تشریعی داشته باشد؟ در مورد ولایت فقیه چگونه است؟
پاسخ : قطعا اینجا هم شرایط خاص خود را دارد، یعنی وقتی در فقه نگاه می کنید درحوزه قصاص ممکن است آن ولی درجه اول، خودش شرایط کافی را نداشته باشد، به عنوان مثال، سفی باشد لذا ولایت در هر حوزه ای قطعا به کسی سپرده می شود که یک سلسله شرایط داشته باشد.
در بحث ولایت فقیه نیز همینطور است هر فقیهی ولایت ندارد، مگر فقیهی که چند شرط اصلی را داشته باشد. در فرمایشات حضرت امام(رحمت الله علیه) است که اجتهاد مصطلح در حوزه برای کسی که می خواهد جامعه را اداره کند کافی نیست، بلکه فقیه باید آگاه به زمان باشد. برسیاست های روز دنیا واقف باشد. جبهه های شیطانی شرق و غرب را بشناسد. وقتی به روایت و آیاتی که بحث اداره جامعه را مطرح می کنند مراجعه می کنیم، می بینیم ده ها شرط در این زمینه وجود دارد.
مثلا راجع به حکومت در آیه ۲۶ سوره ص آمده است “یَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاکَ خَلِیفَهً فِی الْأَرْضِ فَاحْکُمْ بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ…” یعنی ای داود، ما تو را در روی زمین مقام خلافت دادیم، پس میان خلق خدا به حق حکم کن. پس در اینجا عدالت می شود یک شرط ، شرط حاکم.
سوال۲: در بحث ولایت برتشریع و ولایت برتکوین، خداوند یک قالب مشخص می کند، اصل این است که خداوند خودش ولایت دارد و در شرایطی بر افراد دیگر اذن می دهد. حال در ولایت تشریعی آیا یک بحث صرفا دنیوی است و یا خداوند هم در این قضیه، اذن دارد؟ مثلا انتخاب ولی فقیه.
پاسخ: وقتی بحث ولایت پیش می آید، ولایت ها را کسی می تواند قرار بدهد که خودش ولی مطلق هستی باشد. به عنوان مثال، همان طور که ذکر شد، ولایت بر قصاص را خداوند به ولی دم می دهد. ولیِ مطلقِ بر جان و مال و ارث و همه چیز ما خداست. او می تواند به کسی که صلاح می داند، تفویض ولایت کند، لذا در باب ولایت فقیه که اِن شاءلله در جلسات بعد بحث می کنیم، منشا مشروعیت ولایت فقیه، حکم خدا است، عینا مثل منشأ مشروعیت امام معصوم(ع) که حکم خداست. ولایت های شرعی یا مستند به آیه قرآن، یا مستند به روایت معتبر از پیامبر(ص) و اهل بیت عصمت و طهارت(ع) و یا مستند به حکم قطعی عقل هستند که پیرامون آن ها در جلسات آینده به تفصیل صحبت خواهد شد.
سوال۳: در بحث احکامی که در قرآن آمده است، آیا می توان برای برخی مثلا قطع دست سارق، حکم جایگزین داد؟
پاسخ: بسیاری از چیزهایی که می گویم سرقت، مصادق آن سرقتی که قرآن می گوید(فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُمَا – آیه ۳۸ سوره مائده) نمی شود، اگر در جایی مصداق آن هم شد یعنی هیچ شکی نداشته باشیم که این مصداق “السَّارِقُ وَ السَّارِقَهُ” شده، حکم خداوند همین است که در قرآن آمده است. و اینجا ولایت برای حاکم شرع است، کسی که به عنوان مثال از او سرقت شده نمی تواند خودسر دست دزد را قطع کند. احکام اجتماعی اسلام حدود الهی و حق الله است، حاکم باید این قطع ید را انجام دهد، حکم الهی هم حکم ثابت تا یوم القیامه است، اما در یک شرایط خاص اجتماعی که ممکن است باعث شود اجرای یک سری از احکام الهی دیگر دچار مشکل شود و یا تحت الشعاع قرار بگیرد و با توجه به مصالح جامعه اسلامی، حاکم اسلام می تواند حکم الهی قطع ید را موقتا تعطیل کند، البته توجه داشته باشید که حکم قطع ید، شرایط متعددی دارد که در اکثریت موارد، حصول نمی شود. مثال دیگر اینکه حج برای انسان مستطیع واجب است. “وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا ” (آیه ۹۷ سوره آل عمران). اما اگر شرایط خاصی پیش آید که جان حجاج در خطر باشد، حاکم اسلام، می تواند حج را تا زمان رفع این خطر، و فراهم شدن فضای امن، به صورت موقت، متوقف کند. دقت کنید، حکم الهی، در جای خودش، محفوظ، همیشگی و غیرقابل تغییر است.
در قضیه واگذاری انحصار بازرگانی توتون و تنباکو به یک شرکت انگلیسی در زمان ناصرالدین شاه قاجار و فتواى تاریخی تحریم توتون و تنباکو توسط آیت الله میرزای شیرازی نیز همین موضوع صادق است. چرا که مصالح عمومی جامعه و مردم در آن شرایط خاص، در خطر بود، در نهایت با فسخ این امتیاز استعماری، این فتوا نیز لغو گردید.
سوال۴: در ادامه سوال قبل، آیا شرایط جامعه برای اجرای یک حکم سنجیده می شود؟ آیا توقف موقت یک حکم، مثل قطع ید، باعث تکرار جرم نمی شود؟
پاسخ: زمانیکه تزاحم احکام در مقام اجرا بوجود می آید، ده ها مسئله و موضوع از جمله شرایط جامعه باید سنجیده شود. اینکه در نظام جمهوری اسلامی، مجمع تشخیص مصلحت وجود دارد هدف این است که جمعی از انسان های کارشناس و خبره، جوانب مختلف یک موضوع را بررسی و تصمیمی بر اساسه مصالح مومنین، جامعه و نظام اسلامی بگیرند.
در پاسخ به سوال دیگر، ممکن است عده ای بگویند وقتی یک سارق که مشمول حکم قطع ید است، اگر این حکم برای او اجرا نشود، باعث شود یک عده به سرقت جری شوند، ولی باید توجه شود که یک مصلحت مهمی در جای دیگر است که باید آن هم حفظ شود. بررسی این مسائل در فضای تخصصی و با درنظر گرفتن تمامی جوانب برای جامعه اسلامی، توسط متخصصان صورت می گیرد.
سوال۵: با وجود مراجع دینی مختلف، آیا وجود ولایت فقیه، ضرورری است؟
پاسخ: مرجع تقلید یعنی فقیه جامع الشرایطی که توانسته احکام شریعت را از منابع اولیه استنباط و اعلام کند، همین. اما ولایت فقیه یعنی حکومت داری. قبل از پیروزی انقلاب چند مجتهد والامقام داشتیم که رساله داشتند، اجتهاد می کردند و فتوا می دادند، آیا با وجود آن ها، حکومت اسلامی بود؟ قوانین اجرایی کشور، اسلامی بودند؟ خیر. ولی فقیه در کنار اجتهاد و فقاهتی که دارد، مسئولیت مهم اداره جامعه اسلامی طبق شریعت اسلام و به مرحله اجرا درآوردن قوانین اسلام را عهده دار است و شامل تمامی حوزه ها می شود، اعم از حوزه های اقتصادی، قضایی، نظامی، فرهنگی، روابط بین الملل و … که به تفصیل در مورد آن توضیح داده خواهد شد.
سوال۶: یکی از معانی و لوازم خاتمیت، پایان تشریع و قانون گذاری الهی توسط پیامبر اسلام است که با رحلت ایشان درهای وحی آسمانی بسته می شود و دیگر باب شریعت بسته می شود، این شبهه تعارض و ناسازگاری ولایت تشریعی امامان باکمال و خاتمیت دین چیست؟
پاسخ: با رحلت آخرین پیامبر، فقط باب نزول وحی و دفتر نبوت بسته می شود، یعنی هیچ پیامبری نمی آید که دریافت کننده و ابلاغ کننده وحی باشد. معنایش این است که آن مقداری از وحی آسمانی که برای جامعه بشری کافی است، نازل شده و بیشتر نیاز نیست. ختم نبوت به معنی بسته شدن باب وحی آسمانی و دفتر نبوت است. همان طور که در جلسه گذشته گفته شد، شریعتی که پیامبر آورده یعنی اسلام، با وجود همه اصول و مکانیزم هایش ازجمله امامت و اجتهاد، یک دین کامل است. امامت جزو خود اسلام هست و فراتر از آن نیست، وقتی پیامبر می گوید “مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاهُ” یک بابی به نام امامت باز می کند که جزو دین پیامبر و شریعت خاتم می شود.