جوامع مختلف راهبردهای متفاوتی را در جهت طی این مسیر به کار بردهاند، از آن جمله میتوان توجه به گردشگری در بسیاری از کشورهای دنیا اشاره کرد، زیرا گردشگری در قرن حاضر، یکی از صنایع درحالرشد است و بهعنوان یکی از انسانیترین فعالیتهای اقتصادی و فرهنگی بشر در عصر حاضر شناخته شده است.
فعالیت گردشگری یک پدیده فراگیر اجتماعی است که با معرفی نظام جدیدی از روابط، باعث تغییرات در سطوح مختلف زندگی اجتماعی در جهان میشود. همچنین فرصتهایی برای تغیر فرهنگی ایجاد میکند، بهگونهای که تغییرات فرهنگ محلی نشاندهنده قدرت گردشگری در جوامع معاصر است. گردشگری با انسان و انگیزهها، خواستها و آرزوهای او که منبعث از فرهنگ جامعه است ارتباط دارد، به حدی که میتوان گفت محرک اصلی گردشگری، در واقع همین اختلاف فرهنگهاست. در عصر حاضر، رابطهای دوجانبه بین فرهنگ و گردشگری به وجود آمده است. فرهنگ منبعی حیاتی برای توسعه گردشگری محسوب میشود و گردشگری نیز سهم مهمی در توسعه فرهنگی دارد.
در مطالعات اخیر اقتصاد شهری، اغلب، گردشگری بهعنوان یکی از صنایع خلاق ذکر شده است، و «گردشگری خلاقانه» در سراسر جهان، بهعنوان هدف بسیاری از جوامع محسوب گردیده است. گردشگری خلاق بهعنوان موضوع الحاقی به گردشگری فرهنگی اقامه شده و بهعنوان افزوده در اشکال مختلف گردشگری فرهنگی و جلوگیری از تکرار زنجیرههای فرهنگی پیشنهاد شده است.
تمدن بشری مجموعهای از دستاوردهای مادی و معنوی انسانهاست که هیچکدام بدون دیگری، تولید و ایجاد نمیشدهاند. میراثفرهنگی ملموس و ناملموس بخشی از دستاوردهای تمدنهاست که به آنها هویت میبخشد. توجه به میراثفرهنگی ناملموس، نقش مهمی در گفتوگوی بین فرهنگهای مختلف ایفا میکند و سبب ایجاد احترام متقابل به تنوع فرهنگی و شیوههای گوناگون زندگی میشود. میراثفرهنگی ناملموس، فرصتی است برای عرضه و ارائه فرهنگ و سبک زندگیِ اصیل کشورهای مختلف دنیا در عرصه بینالملل؛ و موجب مقاومت فرهنگی در برابر یکسانسازی فرهنگیِ کشورهای قدرتمند جهان میشود.
ایران بهرغم بهرهمندی از پیشینه فرهنگی غنی و میراث ملموس و ناملموس فراوان در اهداف توسعه گردشگری بخصوص گردشگری فرهنگی با موفقیتهای چشمگیر مواجه نبوده است. برای ایران که در سند چشمانداز قصد دارد و گوی رقابت در اقتصاد و تجارت را از همسایگان خود برباید و باتوجهبه اینکه امروزه در قرن دنیا تشنه فرهنگ و به دنبال هویتگرایی است.
میراثفرهنگی به کلیه آثار باقیمانده از گذشتگان اطلاق میشود که دارای ارزش فرهنگی باشد. این آثار میتواند دربرگیرنده آثار ملموس (مادی) یا آثار ناملموس (معنوی) باشد. میراثفرهنگی منحصربهفرد، غیر قابل جایگزینی و در میان نسلها از ارزش و احترام برخوردار است.
میراثفرهنگی بر دو قسم میراث ملموس (مادی): شامل میراث منقول که بهآسانی از جایی بهجای دیگر قابل انتقال است و میراث غیرمنقول (که قابل انتقال بهجای دیگری نیستند) میشود.
میراثفرهنگی ناملموس (معنوی): به جنبههای غیرفیزیکی یک فرهنگ گفته میشود و اغلب آدابورسوم جامعه در یک دوره زمانی را دربر میگیرد یا راه و روش رفتار در جامعه که معمولاً قوانین رسمی عمومی برای کارکرد در یک فضای فرهنگی خاص هستند. میراثی است که از نسلی به نسل دیگر منتقل شده و بهتناسب محیط متحول شدهاند و نقشی مهم در فراهمآوردن پیوند بین گذشتهمان از طریق حال بهسوی آینده و حسی از هویت و تداوم به ما میبخشند. میراثفرهنگی ناملموس به این پرسشها منتج نمیشود که آیا رفتار و عادت خاصی تنها متعلق به یک فرهنگ است. این میراث برای آن است که انسجام اجتماعی را تقویت کند و حسی از هویت و مسئولیت را برانگیزاند که سبب شود افراد خود را قسمتی از یک یا چند گروه اجتماعی و قسمتی از جامعه در کل بدانند، آنها را بهعنوان بخشی از میراثفرهنگی خود میشناسند. این میراث معنوی از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود و مدام توسط جوامع و گروهها در پاسخ به محیط، طبیعت و تاریخ آنها مجدداً خلق میشود و حس هویت و استمرار را برایشان به ارمغان آورده و بهوسیله آن، احترام به تنوع فرهنگی و خلاقیت بشری را ترویج میکند.
میراثفرهنگی ناملموس عامل مهم و درعینحال ظریف و آسیبپذیری در نگاهداشت گوناگونی فرهنگی در مقابل روند رو به فزونی جهانیشدن است. درک میراثفرهنگی ناملموسِ اجتماعات متفاوت به گفتگوی میانفرهنگی یاری میرساند و احترام متقابل را به سایر روشهای زندگی تشویق میکند. هم اکنون بسیاری از آیینهای سنتی کشور به دلیل در انزوا ماندن بهسوی فراموشی قطعی پیش میروند تا آنجا که ممکن است در آیندهای نهچندان دور از برخی از این مراسم تنها نامهایی در کتابهای تاریخی بهجای ماند. بر همین اساس ایران باید با حضور در عرصههای بینالمللی زمینههای ماندگاری و ترویج دوباره این ثروتهای معنوی را فراهم سازد. تدابیری که توسط مجامع بینالمللی در زمینههای مختلف اندیشیده میشود اصولاً سازوکارهای سازندهای هستند که استفاده از آنها میتواند به کمک قابلیتهای داخلی آمده و چشمانداز روشنی را برای آن موضوع رقم زند. ازاینرو میراثفرهنگی ناملموس نیز از این ویژگی مبرا نبوده و اعمال اندیشههای بینالمللی از فراموشی جنبههای مختلف آن جلوگیری میکند.
اهمیت میراثفرهنگی ناملموس در ظاهر فرهنگی آن بهخودیخود نیست بلکه در وفور دانش و مهارتهایی است که از طریق آن از یک نسل به نسل بعدی منتقل میشود. ارزش اجتماعی و اقتصادی این انتقال دانش و مهارت مربوط به گروههای اقلیت در داخل جریان گروههای اجتماعی یک کشور است و برای کشورهای درحالتوسعه همچنان که برای کشورهای توسعهیافته، به یک اندازه مهم است. میراثفرهنگی ناملموس شامل ارزشهای اجتماعی، سنتها، آدابورسوم و روشها، باورهای زیباییشناسانه و معنوی، بیان هنری، زبان و دیگر جنبههای کارکردهای انسانی است.
بر اساس همان کنوانسیون، میراثفرهنگی ملموس محصولات مادی ناشی از میراثفرهنگی ناملموس یا در خدمت حمایت از این میراث است. میراثفرهنگی ملموس نمیتواند بدون مراجعه به میراثفرهنگی ناملموس وجود داشته باشد. وجه به میراثفرهنگی ناملموس، نقش مهمی در گفتوگوی بین فرهنگهای مختلف ایفا میکند و سبب ایجاد احترام متقابل به تنوع فرهنگی و شیوههای گوناگون زندگی میشود. میراثفرهنگی ناملموس، فرصتی است برای عرضه و ارائه فرهنگ و سبک زندگیِ اصیل کشورهای مختلف دنیا در عرصه بینالملل و موجب مقاومت فرهنگی در برابر یکسانسازی فرهنگیِ کشورهای قدرتمند جهان میشود.
میراث معنوی با وجود تعلق به اقوام و ملتهای خاص، شاید تنها ظرفیتی باشد که پا را از مرزها فراتر میگذارد و پیوندی میان ملتهای مختلف به جهت توسعه گردشگری ایجاد میکند. این در حالی است که میراث مادی، متعلق به مرزهای سیاسی کشورها است که بر اساس قرارگرفتن در میراثفرهنگی بشری، قوانینی برای حفظ و پاسداری از آنها مترتب میشود و دولتها متولی حفظ و نگهداری آنها هستند. اما حامیان و حافظان اصلی میراث ناملموس مردماند که اگر دست از حمایت بردارند، دیگر شاهد چیزی بهعنوان میراث معنوی نخواهیم بود و آنچه در این میان نباید از آن غافل بود، زاده شدن میراث ملموس از میراث ناملموس است. تولد یک اثر تاریخی بهعنوان یک میراث منقول با غیرمنقول، به پشتوانه و هویتبخشی در جریان تاریخ و در باورها و سنتهای مردم رخ میدهد. بهطورکلی حفظ میراث معنوی دشوارتر از حفظ میراثفرهنگی مادی است و دراینبین رسالت وزارتخانه میراثفرهنگی به جهت تهیه بستههای حمایتی و تشویقی در جهت ایجاد راهکارهایی بر اساس حفظ و احیا این میراث بسیار قابلتوجه است.
در حال حاضر نام ۳۲۷ اثر میراث ناملموس از سراسر جهان در این کمیته به ثبت رسیده که سهم ایران از این تعداد فقط ده اثر است. نوروز، موسیقی سنتی بخشی از خراسان، آیینهای پهلوانی و زورخانهای، هنر نمایشی و دینی تعزیه، هنر داستانگویی ایرانی یا نقالی، مهارتهای سنتی فرشبافی در استانهای فارس و اصفهان، مهارت سنتی لنجسازی و لنج رانی در خلیجفارس و مراسم قالیشویی مشهد اردهال جزو میراث معنوی ناملموس ایران محسوب میشود. البته نوروز به طور مشترک با کشورهایی نظیر افغانستان، تاجیکستان و… بهعنوان میراثفرهنگی ناملموس به ثبت رسیده است.
جامعه جهانی پس از این که به ناتوانی خود در صیانت از آثار معنوی فرهنگی پی برد و دریافت که نمیتواند مانند آثار فیزیکی فرهنگی از آثاری همچون صنایعدستی در حوزه وسیع فرهنگ پاسداری کند، واژگان جدیدی تحت عنوان میراث معنوی را برای پاسداری از میراث معنوی یا ناملموس ایجاد کرد. بر همین اساس سال ۲۰۰۳ کنوانسیونی برای تأسیس کمیته بینالمللی میراث ناملموس در یونسکو به تصویب رسید و جمهوری اسلامی ایران نیز هم سو با اهداف این کنوانسیون به عضویت این کمیته بینالمللی درآمد تا بتواند در پاسداری از میراث ناملموس جهانی گام مؤثری بردارد. طبق مفاد بند دوم کنوانسیون ۲۰۰۳ یونسکو اینگونه تعریف میشود:
ویژگیهای میراثفرهنگی ناملموس
الف) در آن واحد، سنتی، معاصر و زنده است:
میراثفرهنگی ناملموس تنها نُماینده سنتهای به ارث رسیده از گذشته نیست بلکه شامل رفتارهای معاصرِ روستایی و شهری که از گروههای گوناگون فرهنگی ساخته شده است، میشود؛
ب) دربرگیرنده است:
ما میتوانیم نمودهای میراثفرهنگی ناملموس را که شبیه آن را دیگران دارند، به اشتراک داشته باشیم. چه آن میراث مربوط به روستای همسایه باشد و چه شهری در آنسوی دنیا و یا میان مردمی که مهاجرت کرده و در منطقهای دیگر ساکن شدهاند، پذیرفته شده، همه اینها میراثفرهنگی ناملموس است.
ج) نماینده است:
ارزش میراثفرهنگی ناملموس صرفاً بهعنوان یک کالای فرهنگی بر مبنایی رقابتی و بهخاطر انحصاری بودن یا خاص و بیهمتا بودن آن نیست. رونق و پویایی این میراث در آن است که بر اساس گروههای اجتماعی شکلگرفته و وابسته به کسانی است که دانش آنها از سنتها و مهارتها و آئینها به بقیه افراد اجتماع، از نسلی به نسل دیگر و یا به سایر گروههای اجتماعی منتقل میشود.
د) در گروههای اجتماعی ریشه دارد:
میراثفرهنگی ناملموس زمانی میتواند میراث تلقی شود که توسط جوامع، گروها یا افراد به رسمیت شناخته شود؛ افرادی که آن را خلق کرده یا از آن پاسداری یا منتقل میکنند. بدون این بازشناسی، هیچ فرد یا گروهی نمیتواند تصمیم بگیرد.
قلمروهای میراثفرهنگی ناملموس
طبق تعاریف کنوانسیون میراثفرهنگی ناملموس، قلمرو میراث ناملموس شامل پنج بخش اصلی است:
* بیان و سنتهای شفاهی
این حوزه، فعالیتهای مختلف گفتاری همچون ضربالمثل، چیستان، قصه، اشعار کودکانه، افسانه، اسطوره، ترانه، اشعار حماسی، سرود، آهنگ، اجراهای نمایشی و… را در برمیگیرد. این ابزارهای بیانی جهت انتقال دانش، ارزشهای فرهنگی – اجتماعی و همچنین بهمنظور حفظ خاطرات جمعی بهکاررفته و نقش مهمی در این راستا ایفا میکنند. بعضی از این سنتهای شفاهی متداولترند و ممکن است توسط تمامی جامعه و یا بهعکس؛ توسط گروهی از زنان یا مردان و کهنسالان اجرا شوند.
* هنرهای نمایشی
هنرهای نمایشی از نمایشهایی موسیقیایی گرفته تا نغمههای منظوم، تئاتر و پانتومیم را در بر میگیرد. هنرهای نمایشی شامل شیوههای بیانیِ متفاوتی است که نمایانگر خلاقیت انسان در طی تاریخ تمدن است. موسیقی عامترین و فراگیرترین بخشِ هنرهای نمایشی است که در هر جامعهای در جریان است و ابعاد مختلفی پیدا میکند. در چارچوب میراثفرهنگی ناملموس، هنرهای نمایشی علاوه بر آنکه دارای اشکال متنوع بیانی است؛ در برگیرنده مهارتهایی همچون ساخت ساز، ابزارهای موسیقی، لباس و نقاب است و شامل تزئینات صحنه و بادی آرت نیز میشود.
* فعالیتهای جمعی، آیینها و جشنها
فعالیتهای جمعی نظیر آیینها و جشنها فعالیتهای معمول و مرسومی هستند که به زندگی جوامع و گروههای مختلف شکل میدهند و به آن ساختار میبخشند. آیینها و جشنها باعث میشوند اعضای جامعه بهوسیله شرکت در آیین یا جشن با سایر شرکتکنندگان مرتبط باشند. به بیانی دیگر فعالیتهای اجتماعی باعث هویتبخشی به افرادی میشود که در آیین یا جشنی فعالیت کردهاند؛ خواه این فعالیت در حوزه عمومی برپا شود خواه حوزه خصوصی، مهم فعالیتی است که عدهای را درگیر میکند.
* دانش سنتی و اعمال مرتبط با طبیعت و کیهان
منظور دانش، معلومات و مهارتهایی است که جوامع مختلف برای تعامل با طبیعت آنها را به کار میگیرند. این روشها که افراد به کمک آنها جهان و طبیعت اطرافشان را درک میکنند؛ بهوسیله زبان، سنتهای شفاهی، خاطرات، جهانبینی و حتی احساس تعلقِ مکانی بیان میشوند. دانشهای سنتی مرتبط با محیطزیست، جانوران و گیاهان، نظام شفابخشی سنتی، کیهانشناسی، جادوگری و باورها و آیینهای مرتبط با دانش سنتی از مواردی است که مشمول میراثفرهنگی ناملموس میشود.
* سنتهای مرتبط با صنایعدستی
صنایعدستی، از ملموسترین اشکال میراثفرهنگی ناملموس است. البته کنوانسیون حفاظت از میراثفرهنگی ناملموس یا همان کنوانسیون ۲۰۰۳ بیش از آنکه بر صنایعدستی تأکید کند به مهارتها و دانش مرتبط با صنایعدستی توجه دارد. به بیانی دیگر، کنوانسیون میراثفرهنگی ناملموس میکوشد بهجای تمرکز بر حفظ اشیاء، هنرمندان بومی را ترغیب کند تا برای انتقال دانش مرتبط به نسل جدیدتر، صنایع مربوطه را حفظ و به تداوم آن کمک کند. ابزارهای کار، البسه و پوشاک، جواهرات، ظروف، هنرهای تزئینی، ابزار و آلات سرگرمی، وسایل حملونقل، اسباببازیها، خانهها و سرپناهها از مواردی هستند که در زیرمجموعه صنایعدستی گنجانده میشوند.
ثبت میراث ملموس و ناملموس در استان فارس
فارس یک استان پهناور در جنوب ایران است، این استان یکی از پرجمعیتترین مناطق از لحاظ تراکم جمعیتی و یکی از غنیترین آنها از لحاظ منابع گوناگون زیرزمینی است.
* گردشگری
گردشگری بهعنوان یکی از منابع درآمد و ایجاد اشتغال در سطح ملی میتواند رهیافتی برای توسعه اقتصادی در قلمرو ملی باشد. گردشگری بهخصوص در زمانی که سود فعالیتهای دیگر بخشهای اقتصادی در حال کاهش باشد، جایگزین مناسبی برای آنها و راهبردی برای توسعه است. بر این مبنا دلیل اصلی توسعه گردشگری غلبه بر پایین بودن سطح درآمد و ارائه فرصتهای جدید شغلی و تحولات اجتماعی در جامعه محلی است و میتواند برای کاهش فقر بهخصوص در نواحیای که به نحوی دچار رکود اقتصادی شدهاند رشد چشمگیری فراهم آورد. بر اساس تعریفی از سازمان ملل که بنا بر پیشنهاد کنفرانس بینالمللی جهانگردی آن سازمان در رم ارائه شد، توریست یا بازدیدکننده موقت کسی است که بهمنظور تفریح، استراحت، گذران تعطیلات، بازدید از نقاط دیدنی، انجام امور پزشکی، درمانی و معالجه، تجارت، ورزش، زیارت، دیدار از خانواده، مأموریت و شرکت در کنفرانسها به محلی غیر از محل زندگی خود سفر میکند؛ مشروط بر اینکه حداقل مدت اقامت او از ۲۴ ساعت کمتر و از ۳ ماه بیشتر نبوده و کسب شغل و پیشه هم مدنظر نباشد. گردشگری خلاق نسل سوم گردشگری است که به جنبههای آموزشی، احساسی، اجتماعی و مشارکت گردشگران در فعالیتهای بومی در کنار مردم محلی میپردازد. فلسفه «گردشگری خلاق» بر این محور استوار است که یک مکان، همواره پتانسیلهای خلاق بیشتری نسبت به آنچه به نظر میرسد، دارد.
* گردشگری خلاق
گردشگری خلاق یعنی سفر بهسوی تجربهای اصیل و جالبتوجه و آموختن هنر، آشنایی با میراث یا ویژگی خاص یک محل و نیز برقراری ارتباط میان گردشگران و اهالی آن منطقه که پدید آورندگان آن فرهنگ زیستی هستند. گردشگری خلاق باید با مقوله فرهنگ درآمیزد و نمودهای فرهنگی یک مکان یا شهر میتواند به ویژگی منحصربهفرد آن مکان تبدیل گردد، جوامع با اتخاذ مدل گردشگری خلاق میتوانند در حین حفظ میراث خود آن را در دسترس بازدیدکنندگان نیز قرار دهند تا تجربهاش کنند.
در گردشگری باهدف شناخت میراثفرهنگی ناملموس باید زمینه تفکر، برنامهریزی و بهکارگیری تخیل برای مردم فراهم شود تا بتوانند از فرصتها بهره ببرند گردشگری خلاق به جهت کسب تجربه، با یادگیری مشارکتی در هنر، میراثفرهنگی، یا مشخصهای خاص از یک مکان، معتبر بوده و ارتباط با کسانی که در این محل اقامت دارند باعث زنده ماندن فرهنگ نیز میشود.
شکل پایدار دیگری از گردشگری خلاق، احساس اعتبار برای فرهنگ محلی از طریق اعمال فیزیکی در کارگاهها و ایجاد تجربیات خلاق است، بدین معنی که کارگاههای آموزشی را در گروههای کوچک خانگی و یا محل کار استادکاران آماده کرده، تا بازدیدکنندگان برای کشف خلاقیت خود درحالیکه به مردم محلی نزدیک میشوند بازشناسی کنند. باتوجهبه این که گردشگری در دنیا به سمت گردشگری فرهنگی بهویژه گردشگری خلاق در حال طی مسیر است و حتی در بسیاری از موارد مسافران به تجربه زندگی در شرایط بومی و فرهنگی یک منطقه متفاوت از زندگی خودشان علاقه نشان میدهند، فرصت مناسبی برای استان وجود دارد تا ضمن جذب گردشگران داخلی و خارجی به احیا و ترویج فرهنگها و خردهفرهنگهای فارس پرداخته و بااهمیت دادن به فرهنگ بومی در تمام حوزههای موجود برای هر منطقه با هزینهای کمتر از آنچه که زیرساختهای مدرن گردشگری نیاز دارند به گسترش و توسعه گردشگری خلاق بپردازد.
گردشگری میراثفرهنگی ناملموس نوعی از گردشگری است که رقبای سرسختی در این حوزه وجود دارد و در ضمن این نوع گردشگری فراگیر نیست و وجود یک عقبه فرهنگی و تمدنی برای شهرها و کشورهایی دیگر از مباحث لازم و ضروری در حوزه گردشگری میراثفرهنگی ناملموس این است تا شهرها و کشورها بتوانند در حوزه میراثفرهنگی ناملموس عرضاندام کنند و جوامعی که عقبه فرهنگی و تمدنی ضعیفی دارند، قادر به ورود به این حوزه نیستند، رویدادهای سیاسی، اتفاقات فرهنگی، جریانهای ادبی و رخدادهای تاریخی در کنار سبک و سیاق زندگی مردم در استان پهناور فارس، فرهنگهایی را خلق کرده که میتوان این گفت این استان سرشار از ظرفیتهای فرهنگی برای جذب گردشگر است و این ظرفیتها در هر منطقه از استان بهصورت محدود به شیوهای خاص و با پشتوانههای فرهنگی متفاوت و جذاب قابلاجرا است.
اگرچه امروز بسیاری از آنها نادیده گرفته میشوند و حتی فراموش شدهاند، اما هنوز ریشههایی از آنها را میتوان در گفتار، زندگی، پوشش، مناسبتها، جشنهای محلی، بازیها و سرگرمیها، موسیقی و معماری مردم این استان و بهویژه در مناطق عشایری، روستایی و شهری فارس مشاهده کرد. بهعلاوه استان فارس به دلیل تعدد در زبانهای مستقل، دارای فرهنگی متشکل از استانهای دیگر است.
در انتها باید این نکته اساسی را در نظر داشت که میراثفرهنگی ناملموس تنها زمانی میتواند میراث باشد که این وصف از سوی جوامع، گروههای اجتماعی یا افرادی که آن میراث را میآفرینند، نگهداری میکنند و منتقل میکنند، درک و شناسایی شود در بدون شناساییِ آنها هیچکس دیگری نمیتواند برای آنها تصمیم گیرد که یک نمود یا رفتار جزو میراث آنها باشد.
توجه به میراثفرهنگی ناملموس هر قوم و ملتی در کنار میراثفرهنگی ملموس، و حفظ آنها با اوجگیری جهانیسازی بهمنظور نمایانسازی تفاوتهای فرهنگی مردم جهان بیش از گذشته اهمیت پیداکرده است، و ذهن اندیشمندان دانشگاهی و نیز دولتمردان را به خود جلب کرده است. اهمیت این سنخ میراثفرهنگی بر حسب مؤلفه فرهنگی آن نیست بلکه به علت دربرگیری دانش و مهارتهای صریح و ضمنی وافری است که از یک نسل به نسلهای آینده منتقل میشود. در واقع، میراثفرهنگی ناملموس پلی است که گذشته را به حال و حال را به آینده پیوند میدهد، و در ایجاد احساس هویت در افراد هر جامعهای نقشی اساسی ایفا میکند. حفظ میراثفرهنگی ناملموس، و ترویج و توسعه آن در پرتو توجه به صنعت گردشگری، بهویژه گردشگری خلاق امکانپذیر است.
پیشنهادها
در بحث گردشگری کارشناسان بایستی برای شناسایی آدابورسوم هر منطقه تلاش کنند و پیوندی بین جوامع فرهنگی و هنرهای سنتی محلی با نهادهای فرهنگی اصلی برقرار سازند. همچنین بایستی با ایجاد محلهایی برای نمایش هنرهای محلی و سنتی و با مشارکت افراد هنرمند برنامههایی تحت عنوان رویدادهای فرهنگی که غنای فرهنگی منطقه را معرفی نماید، اجرا نمایند.
کارشناسان در این زمینه مردم و گردشگران را مطلع کنند. در واقع سطح داراییهای میراثی مشخص وفهرستبندی شوند.
از اوایل قرن بیستم، توجه به این نکته که میراث فکری و معنوی ملتها بخشی از مواریث تکتک اعضای آن جوامع را تشکیل میشود، نخست در ذهن اندیشمندان و سپس، عملکرد سازمانهای بینالمللی متجلی شد. این تفکر بسیار دیرتر از ممالک اروپایی به ایران وارد شد و همین امر سببِ اقدام دیر مجامع رسمی ایران در حفاظت از حدود و ثغور و مرزبندیهای نامرئی میراث ناملموس ایرانیان شد. برای اصلاح این روند، همکاری مؤثر با سازمانهای رسمی و جوامع و گروههای محلی کشورهای همسایه باید در دستور کار قرار گیرد. این همکاری بینالمللی باید در راستای حمایت و مدیریت میراث ناملموس فرهنگی دو طرف (ایران و کشور همسایه) و در قالب استانداردهای بالای تحقیقاتی و پژوهشی انجام شود.
در پایان سخن به این نکته اشاره میکنیم که توجه به امر بازاریابی با استفاده از بستههای گردشگری شامل انواع تورها اعم از تورهای آشنایی با صنایعدستی، آشنایی با تزیینات معماری، آشنایی با آدابورسوم، آشنایی با غذاها و سایر زمینهها برنامهریزی شود تا از این رهگذر بهخودیخود تعداد جاذبههای گردشگری شهر هم باتوجهبه میراث ناملموس آن افزایش یابد.
سیاستگذاری، برنامهریزی و نظارت در زمینه حفظ، احیاء و ترویج آداب و سنن ملی و مذهبی با مشارکت فعال صداوسیما در امر اطلاعرسانی و معرفی گسترده میراث ناملموس استان باهدف بسترسازی فرهنگی مناسب برای توسعه گردشگری خلاق ایجاد بینش مشترک و نگرش سیستمی در ذینفعان صنعت گردشگری شامل جامعه محلی، بنگاههای فعال در حوزه گردشگری و مدیریت مقاصد گردشگری انجام گیرد.