آنچه در این مجال به آن اشاره میشود، این است که چرا نهاد روابط عمومی در کشور ما و بهویژه در ساختار اداری، هرگز جایگاه خود را نیافته است؛ ایراد در کدام بخش یا بخشهای سیستم است که روابط عمومیها را با وجود بار سنگین کاری و مسؤولیت فراوان در شرح وظایف حساس و ظریف، چنین مظلوم و به تعبیری معروف مرغ عزا و عروسی کرده است و چه باید کرد.
دلیل، الگووارههای رنگارنگ و تعریفهای ناهمسو از روابط عمومی، تنوع و تضاد در خواستهها و توقعات مردم و مدیران سازمانها، ضعف حرفهای و تخصصی درونی، نگاههای سنتی و بسته در محیطهای اداری، در نگاهی بدبینانه سیاست سیستماتیک و هدفمند علیه این مجموعه یا هر عامل دیگری باشد، خود جای بحث و واکاوی عمیق دارد اما آنچه قابل انکار نیست این است که روابط عمومی، به مثابه یکی از فرزندان دموکراسی، حالا دچار بیماری و ناتوانی مُزمنی شده است؛ درست مانند برادر دیگرش یعنی رسانه که درد مشترکی دارد و حتی شاید بتوان گفت به دلیل پشتوانه ضعیفتر، حال وخیمتری را میگذراند.
اما چنانکه تشخیص دلیل حال بد روابط عمومیها، پیچیده مینماید، یافتن دوای آن هم با دشواریهایی مضاعف روبهرو است.
راهکار چیست؟ اصلاح نگرشهای سیستمی مدیران و سازمانها، آموزش تخصصی، بهروزرسانی در خانواده روابط عمومی و کل سیستم، زمینه سازی و فرهنگسازی برای شفافیت و احترام به حقوق شهروندی، تجهیز نهاد روابط عمومی به امکانات مدرن و فناوریهای بهروز و توانمندسازی کارکنان آن، افزایش امنیت شغلی و ارتقای جایگاه اداری و حذف برخی وظایف روزمره و غیرخلاقانه از شرح وظایف که هریک از آنها، میتواند نقشی شایان توجه در بهبود وضع فعلی روابط عمومیها بازی کند.
اما به گمان من، راهکار اساسی و ریشهای برای کاهش معضلات و چالشهای نهاد روابط عمومی در راستای برقراری ارتباط دوسویه و تعامل سازنده با عموم مردم، «آزادی» و «افزایش اختیارات» آنها، البته پس از آموزش و تخصصی کردن این نهاد است.
شاید در این صورت است که روابط عمومیها میتوانند نقش خود را به مثابهِ پلی دو سویه میان سازمان و عموم مردم ایفا کنند؛ یعنی ضمن استیفای حقوق سازمان متبوع خود، رعایت حقوق عموم مردم و به ویژه مخاطبانشان را شرط لازم برای فعالیتها و بلکه، نیمی از رسالت خود بدانند و با شناخت جامعه هدف که اغلب عموم مردم است، به جای روزمرگی، در حوزه عملکردی خود گفتمانسازی کنند.
شایسته است روابط عمومیها اطلاعیابی هوشمندانه، شفاف و صادقانه، پاسخگویی صریح و سریع، توجه به دیدگاهها، انتقادها، پیشنهادها و درخواستهای مردمی و به طور کلی تسهیل در رابطه مردم-سازمان را بهتر از گذشته صورت دهند.
به بیان دیگر، روابط عمومی متخصص، آزاد و مختار، اگرچه از تلاش برای ارائهیِ تصویرِ خوب اما صادقانه از سازمان خود دریغ نمیکند، در سوی دیگر مراقبت میکند که پاسخگوی مطالبات و حقوق مردم هم باشد.
در چنین وضعیتی، جایگاه و رسالت این روابط عمومی به تریبون تبلیغاتی یکسویه تقلیل نمییابد و به جای روایت صرف و حداکثر آیینهوار وقایع، به تحلیل و واکاوی اطلاعات مخاطب و سازمان خود -به صورت توامان- میپردازد و سپس انعکاس صادقانه و شفاف آنها را در پیش میگیرد.
روابط عمومی آزاد و مختار، نگران سپر شدن در حوادث و وقایع روزمره و سیبل شدن در تغییر و تحولات مدیریتی نخواهد بود، بلکه در کنار مدیران سازمان خود، همواره مردم را نیز ناظر بر خود میداند و بر این اساس با نگاهی استراتژیک برای جلب اعتماد و رضایت عموم مردم و سازمان متبوعش و نیز برای تحقق اهداف بلندمدت و پایدار دیگر، تلاش میکند.
بنابراین به نظر میآید که آزادی و افزایش اختیارات مجموعههای روابط عمومی با پیش شرط آموزشهای تخصصی کافی به آنها، میتواند دستکم مقدمهای اثربخش در مسیر کاهش بسیاری از مشکلات ریز و درشت این قشر مظلوم باشد.
*سجاد بنام – مدیر اداره اطلاعرسانی و پاسخگویی شورای اسلامی شهر شیراز