به گزارش سحابپرس؛ روزنامه آفتاب یزد، عکس صفحه نخست خود را با تیتر امیر دلها، به زندگی سرتیپ احمد دادبین، فرمانده شیرازی اسبق نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران اختصاص داد.
در این گزارش که امید یعقوبزاده آن را به نگارش در آورده است، برخی از اقدامات این امیر ارتش در دوره فرماندهی مرکز پیاده استان فارس نیز گفته شده است. در زیر این گزارش را با هم میخوانیم.چندی پیش فیلمی از امیر احمد دادبین در فضای مجازی منتشر شد
که ایشان را در یک بنگاه املاک و در حال جست و جوی
یک خانه کوچک و آبرومند! نشان میداد.
این فیلم دل بسیاری از ایرانیان را به درد آورد. چراکه هیچ یک از مردم غیور کشور ما تاب دیدن مفاخر ملی خود در وضعیتی نامناسب به خصوص از لحاظ اقتصادی را ندارد، به ویژه قهرمانانی چون امیر دادبین که روزگاری در دفاع مقدس مشغول جان فشانی در دفاع از خاک این کشور بودند و پس از جنگ نیز همواره در تمام مدارج نظامی تمام وقت و انرژی خود را صرف کمک به نظامیان و اطرافیان خود کردند. اما چرا امیر احمد دادبین را باید یکی از مفاخر ملی این کشور دانست؟
احمد دادبین در سال ۱۳۳۴ در شهر شیراز چشم به جهان گشود. وی در حالی در سال ۱۳۵۳ وارد دانشگاه افسری شد که پدرش نیز از افسران ارتش بود و در سال ۱۳۵۷ وارد لشکر ۲۳ نوهد (نیروهای مخصوص ارتش) شد. از همان ابتدای انقلاب نقش مهمی در تحولات نظامی و سیاسی ایفا کرد که از جمله مهمترین آنها شرکت در خنثی کردن کودتای نوژه و خاتمه قائله کردستان بود. با توجه به درخششی که در کردستان و بعدها در هشت سال دفاع مقدس از خود نشان داد به فرماندهی لشکر ۲۸ کردستان رسید، مسئلهای که با وجود سن کم احمد دادبین برای نظامیان باسابقهتر و قدیمیتر این لشگر خوشایند نبود اما با توجه به اینکه دادبین رفتار و گفتار بسیار پسندیده و دلنشینی داشت، توانست ارتباط خوبی با نظامیان باسابقهتر ایجاد کند. بعدها به فرماندهی منطقه شمال غرب کشور رسید و پس از آن به زادگاه خود منتقل شد و به عنوان ارشد نظامی استان فارس معرفی شد. روحیه بخشش و بیاهمیت بودن مادیات در نظر امیر دادبین همواره در زندگی نظامی او وجود داشت و ارتقای جایگاه تاثیری در این خصیصه اخلاقی او نداشت. وقتی به فرماندهی در مرکز پیاده استان فارس رسید، یک خانه ویلایی مجهز به او اعطا شد اما آن را نپذیرفت و در همان پادگان زندگی میکرد. اغلب وقت خود را صرف رسیدگی به مشکلات کارکنان نظامی ارتش در استان فارس میکرد و دو روز در هفته را به ملاقات حضوری با کارکنان اختصاص داده بود. ازجمله مهمترین اقدامات وی در این مقام پیگیری ساخت منازل سازمانی برای نظامیان ارتش و ایده خلاقانه به حرکت درآوردن ماشینهای سنگین زمین گیر شده پادگان بود. توضیح آنکه با توجه به کمبود منابع مالی برای تعمیر ماشینهای سنگین، امیر دادبین پیشنهاد داد که رانندگان این ماشینها خارج از پادگان به کار روی این ماشینها بپردازند و ضمن دریافت بخشی از سود این کار به تعمیر این ماشینها نیز بپردازند که در نتیجه این ایده، بخش موتوری پادگان جان گرفته و اغلب ماشینهای سنگین متعلق به ارتش در استان فارس
به کار افتادند.
اما مهمترین مسئولیت امیر دادبین از سال ۱۳۷۳ تا ۱۳۷۶ بود که به فرماندهی کل نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران رسید. در این دوره نیز ضمن ادامه فعالیتهای عمرانی خود مثل کلید زدن ساخت تانک ذوالفقار و تلاش در جهت بهبود بودجه و اقتصاد ارتش، امیر دادبین دست به یک کار بزرگ و ماندگار زد و آن انجام بزرگترین رزمایش نیروهای نظامی کشور بعد از انقلاب یعنی رزمایش استراتژیک ذوالفقار (مانور بزرگ ولایت) در بیابانهای استان قم بود. اهمیت این رزمایش از آن رو بود که شایعاتی مبنی بر ضعف نیروهای نظامی ایران بعد از هشت سال جنگ تحمیلی وجود داشت و سابقه چنین رزمایش بزرگی در کشور وجود نداشت. امیر دادبین با شجاعت و درایت بینظیر خود و انجام هماهنگیهای ویژه با وزارت ارتباطات و راه و شهرسازی اقدام به انتقال ادوات نظامی از لشکرهای مختلف ارتش به بیابانهای قم نمود و این رزمایش را که با تحسین و تعجب همگان همراه بود با موفقیت به سرانجام رساند. بسیاری از رسانههای معروف بینالمللی این رزمایش را پوشش خبری دادند و پس از انجام این رزمایش قیمت هر بشکه نفت خام ۵/۲ دلار افزایش یافت!
پس از خاتمه ماموریت در مقام فرماندهی نیروی زمینی ارتش، علی رغم اینکه پیشنهاد وزارت دفاع به ایشان شده بود امیر دادبین این پیشنهاد را نپذیرفت و به جای آن به مدیریت شرکت پشتیبانی و نوسازی هلیکوپترهای ایرانی (پنها) درآمد و در این جایگاه نیز خدمات شایستهای به نیروهای نظامی و کشور ایران کرد و با تقویت روحیه خودباوری در کارکنان این شرکت،
موجبات تحولات بزرگی را در این شرکت فراهم آورد.
اما پس از مدتی در سال ۱۳۸۴ به گفته
خودش به علت استفاده از کفش نامناسب از کوه دماوند سقوط کرد و دچار جراحت شد و به کما رفت و بعد از مدتی بهبود یافت.
باری، امیر سرتیپ احمد دادبین را میتوان به جرات یکی از مفاخر و قهرمانان ایران بزرگ دانست. نگارنده به عنوان یک سرباز در حال خدمت در ارتش جمهوری اسلامی، نامی جز نیکی از این فرمانده بزرگ ارتش نشنیده است. فرماندهی که در نظر کارکنان ارتش با صفاتی چون پاک دست، مردی بزرگ، اسطوره، بینظیر و… شناخته میشود اما متاسفانه در نزد عامه مردم ناشناخته است. هرچند امیر دادبین خود اظهار داشته که نیازی به کمک دیگران ندارد، اما این منش اخلاقی این بزرگ مرد ارتش(که بنابر برخی نقل قولها هم اینک نیز بخشی از حقوق خود را به پرداخت وام برخی از همکاران خود اختصاص داده است!) از بار مسئولیت ما کم نمیکند و همه ما در قبال این اسطورههای زنده کشورمان مسئولیم. نباید تقدیر و تشکرات از مفاخر ملی ما به بعد از مرگ این افراد موکول شود و تا زمانی که این بزرگان در میان ما هستند باید به ارج نهادن به آنها بپردازیم. شاید فردا دیر باشد…
با احترام به امیر دلها سرتیپ احمد دادبین